کتاب ترجمه الغارات نوشتۀ ابراهیم بن محمد ثقفی و ترجمۀ سیدمحمود زارعی است. نشر بیان معنوی این کتاب را منتشر کرده است. کتاب، روایتگرِ سالهای روایت نشده از حکومت امیرالمومنین (ع) است؛ سالهایی که به دورۀ غارات مشهور هستند.
ابراهیم بن محمد بن سعید بن هلال ثقفی اصفهانی معروف به ابن هلال ثقفی، محدّث، فقیه، مورخ شیعه امامی قرن سوم هجری قمری. وی برای تبلیغ تشیع از عراق به اصفهان مهاجرت کرد. از برجستهترین راویان روایات ثقفی، احمد بن محمد برقی و صفّار قمی هستند. بیشتر رجالیان شیعه او را از راویان مورد اعتماد دانستهاند. معروفترین کتاب وی، الغارات است که به حملات لشکر معاویه به مناطق تحت حکومت حضرت علی(ع) پرداخته است.
نسب و ولادت
نیای اعلای ابواسحاق سعد بن مسعود ثقفی، عموی مختار ثقفی و از یاران امام علی(ع) بود که آن حضرت وی را والی مداین کرد.[۱] از جد او، سعید بن هلال، نیز در شمار اصحاب امام صادق(ع) یاد شده است.
تاریخ ولادت ثقفی در دست نیست، اما بنا بر روایت وی از اَبان بن عثمان بَجَلی و دیگر مشایخی که در دهه دوم قرن سوم درگذشتهاند، احتمالاً در حدود ۲۰۰ق یا اواخر سده دوم به دنیا آمده است.
مهاجرت به اصفهان
ثقفی در کوفه به دنیا آمد. در همانجا رشد کرد و به شنیدن حدیث پرداخت و محضر برخی مشایخ این شهر را درک کرد. ثقفی در اوایل عمر زیدی مذهب بود و سپس به امامیه گروید. وی بعدها از کوفه به اصفهان مهاجرت کرد. ازاین رو، ابن ندیم وی را اصفهانی خوانده است.
علت مهاجرت
روایت نجاشی و دیگران درباره سبب هجرت ثقفی به اصفهان، از پایداری او در اعتقاد به تشیع حکایت دارد. بنا بر این روایات، برخی از علمای کوفه، کتاب المعرفة را، که ثقفی در مناقب اهل بیت(ع) و مثالب دشمنان ایشان تألیف کرده بود، موافق تقیه ندانستند و از وی خواستند از نشر آن صرف نظر کند لیکن وی، که از صحت روایات خود در این کتاب مطمئن بود، سوگند خورد که این کتاب را در اصفهان، که گفته میشد دورترین شهر از آرا و عقاید شیعه است، نشر و روایت کند و چنین کرد.
تبلیغ شیعه
ثقفی در اصفهان به تبلیغ و ترویج تشیع پرداخت.گفته شده که گروهی از علمای شیعه در قم، از جمله احمد بن محمد برقی، به اصفهان نزد ثقفی رفتند و از او خواستند به قم نقل مکان کند، اما وی نپذیرفت و ظاهراً تا آخر عمر در اصفهان به سر برد و در ۲۸۳ در همانجا درگذشت.
جایگاه رجالی
ثقفی اگرچه زمان ائمه(ع) را درک کرده، مستقیماً از آنان حدیثی روایت نکرده، اما برخی از احادیث ائمه را به صورت مُرسَل روایت کرده است. رجالیان شیعه ثقفی را ستوده و از وی در شمار راویان موثق و معتمد یاد کردهاند. خویی قرار گرفتن نام او در اِسناد تفسیر قمی و در طریق روایی ابن قولویه را در دلالت بر وثاقت او کافی دانسته است.هرچند که برخی از علمای اهل سنّت، وی را به سبب شیعه بودن، «جرح» و حدیثش را ترک کردهاند، ابونُعَیم اصفهانی وی را از شیعیان غالی دانسته است.
ابن ندیم نیز ثقفی را از علمای موثق میداند.
درباره کتاب ترجمه الغارات :
کتاب ترجمه الغارات دربارۀ دورۀ غارات و غارات نام دورۀ دوم از حکومت علی (ع) است.
حکومت حضرت علی را به دو بخش تقسیم کردهاند. تمام سه جنگ مهم و مشهورِ جمل، صفین و نهروان در دو سال اول حکومت آن حضرت بوده و بیش از نیمی از دوران خلافت آن حضرت، پس از جنگ نهروان. از دورۀ دوم حکومت علی (ع) با نام دورهٔ «غارات» یاد میکنند؛ دورهای مهم، عبرتآموز و از جهاتی مهمتر از دورهٔ اول حکومت آن حضرت. این کتاب با این هدف نوشته شده تا مردمان با این دوره از حکومت حضرت علی (ع) نیز آشنا شوند.
دوره غارات دارای دو ویژگی مهم است که آن را از زمانهای دیگر متمایز کرده است:
اقدامات متعدد و متنوع معاویه برای تضعیف و حتی ساقط کردن حکومت امیرالمؤمنین (ع)
سستی و عدم همراهی یاران امیرالمؤمنین (ع) در مواجهه با اقدامات معاویه و تأمین امنیت خود
در مقدمۀ کتاب ترجمه الغارات (که به دست علیرضا پناهیان نوشته شده است) آمده که کتاب غارات نشاندهندهٔ اوج حکمت و بصیرت نویسندۀ آن، یعنی ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی است وی با نگارش این کتاب، فصلی از حیات غمبار و با عظمت امام علی (ع) را مستقلاً دیده و به آن پرداخته است. مطالعهٔ این کتاب و فهم حوادث پیچیده و دردناک آن دوران میتواند ما را به درک فلسفهٔ مظلومیت اولیای خدا و فهم راههای رفع این مظلومیت رهنمون کند و از مشهوراتی که گاه دقیق نیستند، عبور داده و متن وقایع تاریخ را برای ما به نمایش بگذارد.
این کتاب را «مقتل» نیز خواندهاند. پناهیان معتقد است که باید مقتل غارات را برای خود، مقدمهٔ فهم مقتل عاشورا قرار دهیم تا بدانیم چگونه کسانی که در جریان غارات سستی کردند، مبتلا به اقدامات یزید شدند و رذالتشان به جایی رسد که نه تنها در مقابل دیدگان آنها خیمههای امام غارت شد، بلکه خودشان به غارت خیمههای امام حسین (ع) پرداختند.
پناهیان از خوانندگان این کتاب میخواهد که آن را مکرر بخوانند؛ زیرا مقتل را باید مکرر خواند و اندیشید و اشک ریخت.
بخشی از کتاب ترجمه الغارات
«ابوذر از رسول خدا (ص) نقل کرده است که آن حضرت فرمود: «مَنْ فَارَقَنِی فَقَدْ فَارَقَ اللَّهَ وَ مَنْ فَارَقَ عَلِیاً فَقَدْ فَارَقَنِی؛ هرکس از من جدا شود از خدا جدا شده است و هرکس از علی (ع) جدا شود از من جدا شده است.»
یکی از مشکلاتی که پس از جنگ نهروان و نمایان شدن سستی یاران امیرالمؤمنین (ع) برای حکومت آن حضرت به وجود آمد، این بود که هرکس از اصحاب حضرت که خیانتی میکرد یا به دنیا گرایش پیدا میکرد، برای خود مأمنی سراغ داشت که از دست امیرالمؤمنین (ع) بگریزد و به آن پناه ببرد، که آن مأمن، شام و قرار گرفتن تحت حمایت معاویه بود. در نتیجه عدهای از اصحاب امیرالمؤمنین (ع) خیانت کرده و به سمت شام میگریختند.
«علی (ع) مُنذِر بن جارود را حاکم فارس قرار داد. او چهارصد هزار درهم مالیات از مردم جمعآوری کرد و آنها را برای خودش برداشت. امیرالمؤمنین (ع) او را به زندان انداخت. صعصعة بن صوحان پیش امام (ع) شفاعت کرد و در کار او به جد ایستاد تا توانست او را از زندان آزاد کند.»