مجموعه ی حاضر شامل اشعاری در مدح ائمه ی اطهار، در قالب غزل، مثنوی و دیگر قالب های سنتی است.
مروری بر کتاب :
حبیب الله چایچیان، متخلّص به «حسان»، فرزند محمد حسین، در سال ۱۳۰۲ هجری شمسی در تبریز چشم به جهان گشود. شش ساله بود که همراه خانوادهاش به تهران مهاجرت کرد و تحصیلات خود را در تهران در مدرسه ایران و آلمان به پایان رسانید و پس از آن به استخدام بانک ملى درآمد.
چایچیان شعر گفتن را از سنین نوجوانی شروع کرد و پدر و مادر او که ازقاریان قرآن و عاشقان اهلبیت علیهم السلام بودند وقتی متوجه قریحه و طبع وی میشوند، او را تشویق میکنند که به شعر گفتن خود ادامه دهد، که از آن پس با همت بیشتری به سرودن اشعار مذهبى در مدح و مرثیه ائمه اطهار علیهم السلام میپردازد.
چایچیان برای انتخاب تخلص به قرآن مراجعه میکند که در تفألش سوره الرحمن میآید تا اینکه به آیهی «مُتَّکِئِینَ عَلَى رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَعَبْقَرِیٍّ حِسَانٍ» میرسد و واژه «حسان» توجه او را به خود جلب میکند. وقتی در فرهنگهای لغت به دنبال معانی این کلمه میگردد، متوجه میشود که «حسان» به معنای « حسن و حسین» است و بیش از پیش مشتاق انتخاب این نام برای تخلص میشود.
استاد حسان از سالهای جوانی، اندیشه و شعرش را با یاد و خاطرهی ائمهی اطهار علیهم السلام ، به ویژه امام حسین علیه السلام متبرک کرده است و محصول این توسل عاشقانه تا امروز، دهها شعر، مرثیه و سوگ سرود بوده که در مطبوعات کشور منتشر شده و در دستههای سینه زن و در جمع بی تکلف عزاداران عاشورایی زمزمه میشود . او سه مجموعه شعر از شعرهای عاشورایی اش فراهم آورده است که عبارتند از: «زمزمههای قلب من، ای اشکها بریزید و خلوتگاه راز»; در هر سه دیوان، شاعر مکنونات قلبی اش را نسبت به خاندان مظلوم و حماسه آفرین عاشورا ، به تحریر در آورده است.
باز ای دل ! خیمه های عشق می خواند مرا فاش گویم ؛ مقتدای عشق می خوانـــــــد مــرا
موسم درد است ، بوی سوگ و بیرق می رسد یک نفر در نینوای عشق ، می خواند مــــرا ...
باز چشم شیعه خون می بارد ازسوگی سترگ گوش کن هان! کربلای عشق ، می خواند مرا
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، حبیبالله چایچیان، متخلص به «حسان» در سال ۱۳۰۲ در تبریز چشم به جهان گشود. در ۶ سالگی همراه خانوادهاش به تهران مهاجرت كرد. تحصیلات خود را در تهران در مدرسه ایران و آلمان به پایان رساند. با تشویقهای مادرش كه از عاشقان اهلبیت(ع) بود، به سرودن اشعار مذهبى در مدح و مرثیه ائمه اطهار(ع) پرداخت.
وی حدود نیم قرن در حوزه شعر آئینی و اهل بیت(ع) قلم زد و طبع شعریاش را وقف اهل بیت(ع) کرد و شب گذشته نهم آذرماه، در سن ۹۴ سالگی و پس از دو سال تحمل درد و رنج بیماری، دعوت حق را لبیک گفت و به دیار باقی شتافت.
بر همین اساس، نگاهی به آثار این شاعر برجسته داریم که در ادامه میخوانید؛ مرحوم حسان برحسب همین سرودهها مورد محبت و لطف خاص کسانی چون مرحوم علامه امینى(ره) صاحب كتاب «الغدیر» قرار گرفت و همچنین رابطه تنگاتنگی با مرحوم علامه عسکری داشت و از این عالم الهام گرفته است.
تاکنون آثار متعددی از این شاعر به چاپ رسیده است، «گلهاى پرپر»، «خزان گلریز»، «باغستان عشق»، «سایههاى غم»، «اى اشکها بریزید»، «خلوتگاه راز»، «زینب بانوى قهرمان کربلا» (ترجمه)، «بنال اى نى»، «اللّه اکبر»، «نداى برتر»، «فاطمه الزهرا» (تقریرات علامه امینى)، چهل حدیث جالب از علی بن ابیطالب(ع)، و جلد سوم دیوان اشعار با عنوان «زمزمههای قلب من» این آثار را شامل میشود.
کتاب «زینب بانوی قهرمان کربلا»، ترجمه کتاب «بطله کربلا» تألیف بانوی مصری «بنت الشاطی» است. این کتاب سرگذشت زنی است که مقدر بود در زندگی کوتاهش با حوادث هولناک و پیشامدهای سهمگینی روبرو شود و نقش مهمی را در صحنه تاریخ اسلامی بازی کند، که در کمتر توصیف آن میتوان گفت؛ مقام ارجمندی داشت. اسم «زینب» در تاریخ اسلامی ما و تاریخ بشریت همیشه قرین نام واقعه هولناکی است، به نام «فاجعه کربلا» که به عقیده تمام تاریخنویسان، یکی از بزرگترین کشتارهای تاریخ اسلامی و به ویژه تاریخ شیعه بوده است.
کتاب «ای اشکها بریزید» جلد نخست دیوان اشعار استاد حسان است که وی در مقدمه این کتاب مینویسد؛ «اى اشکها بريزيد ... و اى قلبها بسوزيد ... بر غربت و مظلوميت آن برگزيدگان خداپسند، كه سراپا مظهر مهر و صفا خير و بركت و لطف و مرحمت بىپايان الهى بودند، ولى سراسر عمر خويش را در كمال غربت، ناشناخته بسر بردند، و در پايان زندگى، به دست درندگان انساننما، در اوج محنت، مظلومانه جان سپردند».
کتاب «خلوتگاه راز» جلد دوم دیوان اشعار و «زمزمههای قلب من» جلد سوم دیوان اشعار این شاعر را شامل میشود که دربرگیرنده مجموعه اشعار عاشورایی است.
یکی از سرودههای وی که به شهرت رسید، «شب عاشورا» است که در ادامه از ابیاتی از آن را میخوانید؛
امشب گرفته در ميان، اصحاب، شاهنشاه را فردا عزيز فاطمه، بي يار و تنها ميشود
امشب به دست شاه دين، باشد سليماني نگين فردا به دست ساربان، اين حلقه يغما ميشود
امشب سر سر خدا، بر دامن زينب بُوَد فردا انيس خولي و دير نصاري ميشود
ترسم زمين و آسمان، زير و زبر گردد، «حسان»! فردا اسارتنامه زينب چو اجرا ميشود
صداقت در شعرهای مرحوم حبیب الله چایچیان موج میوزد و با اخلاص میسرود و همین امر سبب ماندگاری اشعارش در میان مردم شده است و شاید کسی نام حسان را به خاطر نیاورد اما شعرهایش برای اغلب مخاطبان و اهل ادب آشناست و آن را زمزمه میکنند و بسیاری با عاشورا سرودههایش اشک ریختهاند.
اندیشه و شعرهای استاد حسان با یاد اهل بیت(ع) و ائمه اطهار(ع) متبرک است. شعر معروف دیگری که برای همگان آشناست و برای علی بن موسی الرضا(ع) سروده شده است، در ادامه از نظر میگذرد؛
آمدم ای شاه پناهم بده خط امانی ز گناهم بده
ای حرمت ملجأ درماندگان دور مران از در و راهم بده
ای گل بیخار گلستان عشق قرب مکانی چو گیاهم بده
لایق وصل تو که من نیستم اذن به یک لحظه نگاهم بده
ای که حریمت مَثل کهرباست شوق و سبک خیزی کاهم بده
تا که ز عشق تو گدازم چو شمع گرمی جانسوز به آهم بده
لشکر شیطان به کمین منند بیکسم ای شاه پناهم بده
از صف مژگان نگهی کن به من با نظری یار و سپاهم بده
در شب اول که به قبرم نهند نور بدان شام سیاهم بده
ای که عطابخش همه عالمی جمله حاجات مرا هم بده
آن چه صلاح است برای «حسان» از تو اگر هم که نخواهم بده