مجموعه کتاب روزی روزگاری قاسم سلیمانی عنوان مجموعه ای از کتاب هاست که نشان می دهد وی نیروهای تحت امرش را چگونه در میدان جنگ و در سخت ترین شرایط هدایت می کرد و فاش می کند که این فرمانده ی جوان در نبود همکاری مسئولین منطقه،چگونه تیپ درجه دومی را به لشکری قدرتمند و خط شکن تبدیل کرد و به خواننده می گوید که سلیمانی چگونه رزمندگان ثارالله را از خطوط مستحکم دفاعی دشمن در تمام جبهه ها و در جبهه شرق بصره عبور داد و در نهایت به این پرسش پاسخ می دهد که چرا افراد لشکرش،پس از سی سال هنوز مرید او هستند و تا پای جان بر سر پیمانن ایستاده اند..
مراحل مختلف تحقیق،مصاحبه،تدوین،تهیه مدارک و اسناد کتاب های آماده ی چاپ مجموعه ی روزی روزگاری قاسم سلیمانی 12 سال طول کشید.این مجموعه ی بزرگ در طراحی نهایی،16 عنوان کتاب را در برگرفت که هر یک فرماندهی سلیمانی را در دوره ی زمانی خاصی از دفاع مقدس روایت می کند.مجموعه کتاب ها چنان طراحی شده اند که هر کتاب به صورت مستقل قابل استفاده باشد و در مجموع نیز پیوندی منطقی را بین دوره های مختلف ترسیم کند.
کتاب اول با عنوان هجوم به تهاجم خاطرات بهمن سال ۱۳۶۰ تا اردیبهشت سال ۱۳۶۱ را از زبان فرمانده وقت لشکر ۴۱ ثارالله روایت می کند.
کتاب دوم با عنوان نبرد سید جابر وایتگر خاطرات این سرباز دلاور اسلام از اردیبهشت تا تیر ماه سال ۱۳۶۱ است.
در بخشی از کتاب هجوم بر تهاجم می خوانیم :
۴نفری داخل ماشین نشستیم و جلوتر از نیروها حرکت کردیم برای اینکه خودمان را به دشمن برسانیم.رسیدیم به چاه های نفت،۴ تا ۵نفر عراقی جا مانده بودند که آنها را اسیر کردیم و یک نفر را کنار این ها گذاشتیم و خودمان ادامه دادیم که برویم به طرف تنگ ابوغریب،وقتی مقابله تنگه رسیدیم،به محض اینکه حسن خواست بگوید تنگ ابوغریب،انتهای ستون عراقی ها مشغول عبور کردن بود و ماهم آن موقع جوان بودیم و زیاد اعتنائی نمی کردیم و به سرعت پشت سرستون تانک می رفتیم که خودمان را برسانیم به ستون تانک،یک ماشین تنها بودیم،همین که گفتیم تانک،یک انفجار عظیمی رخ داد،ماشین رفته بود روی مین ضد خودرو،مین منفجر شد.تمام ماشین تکه تکه شد.عکس ماشین هست،توی تکه های ماشین ما چهار نفر در هوا معلق زنان افتادیم روی زمین.
اواخر سال 60 وقتی محسن رضایی حکم فرماندهی تیپ ثارالله را به قاسم سلیمانی 23 ساله داد خیلی ها مخالفت کردند . هیچ کس فکر نمیکرد نبوغ این جوان شجاع سالها بعد او را به مقام قوی ترین مامور مخفی از نگاه CIA برساند . کتاب هجوم به تهاجم ، جلد اول مجموعه روزی روزگاری و به تالیف عباس میرزایی ست و خاطرات حاج قاسم در قالب مصاحبه است . این مجموعه میخواهد نشان دهد وی نیروهای تحت امرش را چگونه در سخت ترین شرایط سالهای آغازین جنگ هدایت کرد و چگونه یک تیپ درجه دو را به یک لشکر خط شکن تبدیل کرد . این کتاب میخواهد راز مرید بودن سربازان حاج قاسم را پس از سی سال بگوید پرچه شخصیت این شهید والامقام طی سالیان آشکار خواهد شد . مراحل تحقیق ، مصاحبه و تدوین این مجموعه 12 سال طول کشید . این مجموعه بزرگ در طراحی نهایی ، 16 عنوان کتاب را در برگرفت که هریک روایت فرماندگی ایشان در یک دوره زمانی خاص را روایت می کند .
به تیپ ثارالله ماموریت داده بودند در منطقه دشت عباس حمله کند .
قاسم سلیمانی : اهدافی که به ما واگذار شده بود ، دو هدف بود . یکی ارتفاعات کمرسرخ ، امامزاده عباس و حد فاصل این دو و دیگری تصرف ارتفاعات 202 و تنگه ابوغریب بود . در شناسایی ، ما سه مانع اصلی داشتیم : یکی بعد مسافت بود .از محل استقرار نیروها با خط اول خودی 14 کیلومتر و از خط اول خودمان تا ارتفاع 202 ، یک فاصله یزیادی داشتیم ؛ دوم فصل طغیان رودخانه ی چی خواب بود و مانع سوم جاده یآسفالته که محل تردد عراقی ها روی همین جاده ی آسفالته بود . ما باید از این جاده آسفالته عبور می کردیم و به ارتفاع 202 می رسیدیم . عمده شناسایی ما در روز انجام می گرفت .
در بخشی از این کتاب نبرد در سید جابر می خوانیم:
نبرد در سید جابر به شدت ادامه داشت. گرچه رزمندگان گردان شهید بهشتی خاکریز های اول و دوم دشمن را گرفته بودند, ولی خاک ریز عصا همچنان مقاومت می کرد و بر سر افراد گردان آتش میریخت .حسین ملایی رکتب دفاع مقدس
رزمنده عضو گروه شناسایی کمی قبل از ساعت 3 بامداددر کانال سید جابر به شهادت رسید .آن دسته از افراد که بهرام سعیدی و همراهانش را زمینگیر کرده بود به تصور اینکه همه آنها را از پای در آورده اند به کمک دیگر عراقی ها در سمت چپ رفتند .آن دسته از افراد دشمن که بهرام سعیدی و همراهانش را زمین گیر کرده بودندبه تصور اینکه همه آنها را از پپای در آورده اند به کمک دیگر عراقی ها در سمت چپ رفتند با سبک تر شدن آتش رزمندگان گروه ادغامی که در سمت راست به میدان مین برخورد کرده بودند,پس از تحمل تلفات عقب برگشتندتا پس از الحاق با بهرام سعیدی و گروهان مستقل ,یک بار دیگر به دشمن حمله کنند.محمد علی جعفری از افراد گروه شناسایی که نفرات گروه ادغامی را همراهی میکرد ...وی میگوید:"برادری که قرار بود نیرو را ببره خاکریز سمت چپ همان موقع شهید شد ...نزدیکی هایی که هوا روشن شد ما آن موقع هیچ کار نتوانستیم بکنیم .در داخل همین کانال محاصره شدیم. (نبرد سید جابر/ صفحه 164و 165 )