سیاحت شرق نام کتابی نوشته آقا نجفی قوچانی (۱۳۲۲ - ۱۲۵۶ هجری خورشیدی) است. این کتاب که در دوازده فصل به زبان فارسی و در تاریخ ۱۳۴۷ هجری قمری (۱۳۰۷ هجری خورشیدی) نوشته شدهاست شامل رویدادهای زندگی نویسنده و اوضاع و احوال آن زمان ایران و برخی مسایل دیگر است. این کتاب پرتیراژ در سالهای گوناگون و توسط ناشران گوناگون در ایران چاپ و منتشر گردیده است. تعداد صفحات این کتاب حدود ۴۰۰ صفحه در قطع وزیری است.
اطلاعات کتاب
نام کتاب :
سیاحت شرق
زندگینامه آیت الله آقا نجفی قوچانی به قلم خود ایشان
نويسنده ، مولف :
آیت الله سید محمد حسن نجفی قوچانی
گرداوري ، مترجم :
آیت الله سید محمد حسن نجفی قوچانی
نشر ، ناشر ، انتشارات :
آستان قدس رضوی (به نشر)
تعداد صفحه / قطع و نوع جلد :
416 صفحه / وزیری شومیز
نوبت چاپ و سال چاپ :
دوم 1397
قيمت پشت جلد کتاب ( تومان ) :
18000
موضوع :
زندگینامه آیت الله آقا نجفی قوچانی
شابک :
9789640221815
تگ ها :
خرید اینترنتی کتاب سیاحت شرق زندگینامه آیت الله آقا نجفی قوچانی به قلم خود ایشان, ایت الله سید محمد حسن نجفی قوچانی, انتشارات به نشر, سیاحت شرق کامل, سیاحت شرق و غرب, سیاحت شرق چیست, کتاب سیاحت شرق و غرب,سیاحت شرق 2
درباره کتاب
کتاب سیاحت شرق زندگینامه آیت الله آقا نجفی قوچانی به قلم خود ایشان
سیاحت شرق نام کتابی نوشته آقا نجفی قوچانی (۱۳۲۲ - ۱۲۵۶ هجری خورشیدی) است. این کتاب که در دوازده فصل به زبان فارسی و در تاریخ ۱۳۴۷ هجری قمری (۱۳۰۷ هجری خورشیدی) نوشته شدهاست شامل رویدادهای زندگی نویسنده و اوضاع و احوال آن زمان ایران و برخی مسایل دیگر است. این کتاب پرتیراژ در سالهای گوناگون و توسط ناشران گوناگون در ایران چاپ و منتشر گردیده است. تعداد صفحات این کتاب حدود ۴۰۰ صفحه در قطع وزیری است.
نمونهای از نثر کتاب از آغاز فصل نهم : جنگ بینالملل اول. در روزنامهای دیدم تفنگی از شخص صربی صدا کرده ولیعهد اتریش کشته شده و کشف کردهاند آن فشنگ نشان دولتی داشته فوراً اتریش اعلان جنگ با دولت صرب داد، روس گفت: تو خر کجا هستی؟ اعلان جنگ با نمسه داد. آلمان گفت: تو چکاره هستی گردن کلفت بیغیرت؟! اعلان جنگ با روس داد. فرانسه نیز اعلان جنگ با آلمان داد. آلمان گفت : تو هم بالای روس، پدر تو را هم در میآورم. انگلیس گفت: دهنت میچاید که پدر فرانسه را در بیاوری. آلمان گفت: ای روباهبازِ پدرسگ، تو هم بالای همه. و بالجمله اروپای متمدن با کمال وحشیگری در ظرف بیست و چهار ساعت خر تو خر شد... .
در ادامه چکیدهای ازفصلهای دوازده گانه این کتاب رامطالعه میکنیم:
فصل اول: دوران کودکی : ایشان در روستای خسرویه در 40 کیلومتری شهر قوچان از بخش فاروج متولد میشوند.
آقانجفی قوچانی در 7سالگی به مکتب خانه میروند.ایشان درزمستانها به تحیل و در تابستانها درکنارپدر به امر زراعت می پرداخت.
درسال1308 ه.ق درحالیکه 13 سال داشتند به اصرار پدر و علیرغم میل باطنی، برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه قوچان میروند. پس ازمدتی بعلت مشکلات مالی خانواده وعدم توانایی در پرداخت مخارج تحصیلی، ایشان ابتدا به سبزوار و سپس به سمت مشهد راهی میشوند تاضمن تحصیل در حوزه علمیه ، شغلی اختیارکرده ومخارج خودراتامین کند.پس ازمدتی بعلت وجود طلبههایی که بدنبال ایجاددستههای مافیایی بودند، تصمیم میگیرد از خراسان خارج شود.
فصل دوم:خروج ازخراسان : ایشان به همراه یکی دیگر از دوستان طلبه اش که اصالتاٌ یزدی بود ،از خراسان خارج و به مقصد اصفهان طی طریق میکنند.این اتفاق مقارن بود با ترور ناصرالدین شاه.
آنها ازمسیرگناباد وطبس به سمت اصفهان حرکت میکنند و در مسیر خود مخاطرات بسیاری را تجربه میکنند.درمسیر خود وارد شهر یزد شده و در خانه اقوام همسفر خود به مدت 3روز اقامت میکنند و طی این مدت ازطبیعت وباغات آنجابازدید کرده و به تفریح وتفرج می پردازند. درهمین اثنا بر اثر یک اتفاق ،پای آقانجفی دچار آسیب شده و اقامت آنها در یزد تا بهبود پای ایشان تمدید میشود.
ایشان مردم یزد را مردمانی اغلب پرمدعا و لجوج و خودپسند و مستقل دررأی میداند.
همانطورکه گفتیم مسیر حرکت آنها از مشهد به سمت گناباد را طی کرده،از آنجا به طبس،یزد،میبد و در نهایت به مقصد خود یعنی اصفهان رسیدند.
فصل سوم: دراصفهان : در اصفهان با آقانجفی وآقا شیخ محمد علی معروف به ثقةالاسلام آشنا شده و وارد حوزه علمیه آنها میشود.
ایشان منظومه شیخ ملاهادی سبزواری را نزد آقاشیخ محمد کاشی می آموزند.کتاب رسائل را نیز نزد شیخ عبدالکریم گزی فرامیگیرند.
پس از مدتی فضل و استعداد آنها بردیگران آشکار شده و شاگردانی می یابند.در این دوران مشکلات زیادی گریبان گیر ایشان شده و ایشان به امام حسین(ع) متوسل میشوند .پس از گشایش،قصد زیارت عتبات را میکنند.ایشان از مسیر خوانسار به سمت گلپایگان و سپس به طرف کرمانشاه حرکت میکنند و در نهایت وارد خاک عراق میشوند.
فصل چهارم: ورود به عتبات : ایشان پس ازورود به عراق، ابتدا به زیارت امام جواد(ع) و امام کاظم(ع) در کاظمین مشرف شده و 3روز درآنجا اقامت میکنند.در روز 6 رجب وارد کربلا شده ومجموعاٌ 9 روز در آنجا اقامت میکنند؛سپس راهی کوفه و نجف میشوند.
به هنگام ورود به نجف،سال 1318 ه.ق بود ودوران حکومت مظفرالدین شاه در ایران. در این ایام عمر آقانجفی 23 سال بود.ایشان درنجف و در یک حوزه علمیه مستقر گشته و شروع به تحصیل میکنند. از اساتید ایشان آقا سیدمحمدکاظم یزدی بود.
فصل پنجم: درمحضرآخوند : "آخوند" یکی از علما وشخصیتهای مورد تأیید آقا نجفی بود که بسیار از نفوذ کلام و سخنان ایشان درکلاسهای درس یاد کرده.آخوند هم حمایتهای مالی خوبی از آقانجفی در طول این دوران انجام داد.
در همین دوران وبا ی عامی درعتبات به راه می افتدکه روزانه 400 نفر را روانه قبرستان میکند.درهمین وقت ،قانون اساسی را از تهران به نجف می فرستند جهت تأیید ازسوی علما و حاج میرزاحسین و حاج میرزاخلیل که ازعلمای مسن نجف بودند آن را تأیید و مُهر میکنند.این قانون ازسوی آقا سید محمد کاظم و آخوند هم تأیید میشود.
پس ازمدتی آقانجفی قوچانی به مقام اجتهاد نائل میشوند. و در برخی مباحث با آخوند دچار اختلاف نظر میشوند اما آخوند پس ازمطالعه برخی از مطالب ایشان به زرگی او پی می برد.
فصل ششم:تدارک ازدواج : او در دوران طلبگی وقبل از ازدواج بهدلیل مشکلات مالی وعدم توانایی در تأمین مخارج ازدواج و شروع زندگی، متعه میکرده.
درحدود 30 سالگی و در ماه شعبان ازدواج کرده و درماه رمضان وارد منزل خود میشوند وزندگی خودرا آغاز میکنند. این ازدواج یک ازدواج سنتی بوده چراکه ازقبل با عروس دیدار نکرده بود . اما ایشان صاحب زنی فهمیده و شایسته می گردند.ایشان با حمایت آخوند، منزلی را در نزدیکی مدرسه آخوند کرایه کرده و زندگی خود را آغاز میکنند. فصل هفتم: آوازه مشروطیت درایران
درسال 1325 ه.ق آوازه مشروطه شدن ایران به نجف هم رسید.مشروطه بر2قسم اعتدال و دمکرات بود. آخوند ،ازمشروطه خواهان اعتدالی بود.در این دوران به سبب حملات قشون روس و تجاوزات بیش ازحد آنها، آقای آخوندبه قصد جهاد و دفاع و بیرون راندن روس و سرکوبی محمدعلی میرزا ،قشونی را گردآوری نمود.قشون بسیاری به سمت ایران به راه افتادند که از ایران تلگرافی رسید مبنی بر برکناری محمدعلی شاه و به حکومت رسیدن احمدشاه. باشنیدن این خبر،قشون متفرق گشتند.آقای آخوند نیز سرانجام در ذیحجه سال1329 ازدنیارفت.
فصل هشتم: هتک حرمت مرقدمطهر امام رضا(ع) : در ربیع الثانی سال 1320 بود که روسها به مرقد مطهرعلی بن موسی الرضا(ع) حمله کرده و آن را به توپ بستندو هتک حرمت نمودند.مومنین نجف هم چارهای ندیدند جزاین که از این مصیبت بگریند و مجالس روضه بسیاری برپا گشت.
فصل نهم: جنگ بینالمللی اول : در این دوره جنگ جهانی اول بواسطه ترور ولیعهد اتریش ازسوی فردی صربستانی آغاز شد و آلمان و روس وفرانسه هموارد نزاع شدند.همزمان با فتوحات آلمان ،بدلیل ایجاد قحتی ،روز به روز زندگی درعراق دشوار تر می شد.
علمای نجف بخاطر تعرض روسها به حرم امام رضا(ع) ، از آلمانها طرفداری میکردند.
در این ایام آقا نجفی که در تنگنای مالی شدیدی قرار داشت ،یکی از کودکان خود را ازدست میدهد اما درعوض صاحب 2 دختر میشود و بدین سان تعداد اولاد او به 3فرزند میرسد.ایشان از طریق اخذ نماز استیجاری ، امرار معاش میکنند.
فصل دهم: جنگ داخلی : پس از گذشن 10 ما از شروع جنگ جهانی،آلمانها ،عثمانی راهم وارد جنگ نموده وطبل جنگ در کربلا و نجف هم به صدا درآمد.پافشاری حکومت عثمانی بر شرکت اعراب در جنگ و مخالفت اعراب موجب شورش وجنگ داخلی گردید. شورشیان ،نجف و اطراف آن را تسخیر کرده وحکومتی تشکیل دادند.در این زمان،انگلیس، بغداد وفرانسه و شامات را به اشغال خود درآورد.انگلیس ، پس ازبیرون راندن عثمانی از عراق، حدود یک سال و نیم حکومت کربلا و نجف و حومه را به دست اعراب سپرد. در این ایام سیاست انگلیس بر آن بود که با حاتم بخشی حضرت عیسی(ع) را برتر از حضرت محمد(ص) جلوه دهد ،لذا برای جلب نظرمردم، به خدام حرم حقوق می داد و نفت توزیع میکرد.
انگلیسیها در طول مدت حضورخود برقحطی موجود افزودند و مواد غذایی عراق را به انگلستان می فرستادند.
فصل یازدهم: زیارت و سیاحت : بعد از عید نوروز ایشان به همراه 2تن از دوستان خود،تصمیم میگیرند به زیارت علما و امام زادگانی بروند که پس ازمدت مدیدی اقامت در عراق موفق به زیارت آنها نشده بودند.
2شب برای زیارت در کاظمین اقامت میکنند،5 الی 6 روز در سامرا مانده سپس به بغداد بازگشته و مقبره شیخ کلینی و سفرای امام زمان(عج) را زیارت میکنند سپس به زیارت حضرت سلمان مشرف میشوند.ودر راه بازگشت، طفلان مسلم و فرزند حضرت زینب(س) را زیارت میکنند.
فصل دوازدهم: بسوی ایران : یک شب ایشان خواب دیار خود را می بینند و بعد ازآن تصمیم میگیرند که به همراه خانواده به زیارت حضرت رضا(ع) مشرف شده و در صورت مساعد بودن شرایط، همانجا اقامت کنند.2ماه بعد از وقوع این اتفاق، ایشان خبر فوت پدرشان را می شنوند.این اتفاق بعد از حدود25 سال دوری از خانواده ،رخ داده بود.ایشان به همراه خانواده ابتدا به کربلا و کاظمین مشرف شده و درروز سوم ماه مبارک رمضان، ازکاظمین به سمت ایران حرکت میکنند.