مهدی طحانیان، بهعنوان جوانترین اسیر جنگی در زمان اسارتش بهشدت مورد توجه بعثیها بود؛ از این جهت خاطرات او ماجراهای تلخ و شیرینی را بههمراه دارد. نقطه اوج این اتفاقات ماجرای امتناع او از مصاحبه با «نصیرا شارما»، خبرنگار بیحجاب هندی است.
کتاب «سرباز کوچک امام» به بیان اتفاقات ریز و درشت زندگی مهدی طحانیان پرداخته؛ اتفاقهای خواندنی و جذابی که در بسترهای متفاوتی روی میدهد و ذهن خواننده را بهطرز ماهرانهای به همراهی خویش دعوت میکند.
معرفی کتاب سرباز کوچک امام؛ خاطرات اسیر سیزده سالهی جنگ تحمیلی
«سرباز کوچک امام» مجموعهخاطرات خواندنی مهدی طحانیان، اسیر ۱۳سالهٔ جنگ تحمیلی است که توسط فاطمه دوستکامی به رشتۀ تحریر درآمده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم :
«هرچه فکر کردم یادم نیامد آخرین باری که یک غذای درستوحسابی خوردهام، کی بوده است. از نان و ماستی که شب مرحلهٔ دوم عملیات خورده بودیم هم حدود دوسه شب میگذشت. مطمئن بودم که وضعیت بچهها هم بهتر از من نبوده است. ساندویچ را بهزور بین هفتهشت نفری که نزدیکم بودند تقسیم کردم. نمیگرفتند. میگفتند: «خودت بخور.» بهزور بهشان دادم. خودم هم یک لقمهٔ کوچک در دهانم گذاشتم. کف سالن دراز کشیدم. زمین سیمانی و سرد بود.»