در پنجاه سال گذشته، تربیت کردن کودکان ساده تر بود و پیچیدگی ها و مشکلات امروز را نداشت. در حال حاضر، عوامل مهم و مؤثری در روند تربیت فرزندان اختلال ایجاد کرده و والدین را با چالش های جدی مواجه ساخته است. از سویی برخی از سبک های تربیتی سنتی جوابگوی نیازها و دغدغه های تربیتی نیست و از سوی دیگر، برخی از مدل های جدید، مبنا و اساس محکمی ندارد و در آزمون ها با شکست مواجه شده است. همگی اینها مؤید این مسئله است که والدین باید با آمادگی کامل وارد کار تربیت شوند. این به معنای این نیست که پدر و مادر باید در تربیت، کامل و بی نقص باشند؛ بلکه والدین باید دانش پیدا کنند، برنامه داشته باشند، راه های گوناگون را تجربه کنند، اشتباهاتشان را اصلاح کنند، تدبیر کنند، عمیق و ژرف اندیش باشند و تسلیم نشوند. کودکان با یکدیگر متفاوت اند و والدین هم تفاوت های زیادی با هم دارند. هیچ نسخه واحدی برای تربیت وجود ندارد، اما می توان ترکیبی از دانش و تجربه های موجود را به کار گرفت. پدران و مادران باید آن قدر مهارت بیابند تا بتوانند با شناخت کودکشان و روش ها و ایده های موجود برای تربیت، سبک خود را بیافرینند و فرزندانی توانا و مسئول و شاد تربیت کنند.
با آمدنشان طعم زندگی تغییر میکند، دوباره امید و عشق در خانواده جاری میشود و زندگی دیگر آن حالوهوای قبل را ندارد. همۀ فامیل از حضورشان دلشادند. آمدنشان با تمام این نیکبختیها، دلهرههایی هم بههمراه دارد و ترس در دل پدر و مادر ریشه میزند:
فرزندمان را چگونه تربیت کنیم؟
چگونه آیندهای نیک برای پارۀ تنمان رقم بزنیم؟
برای اینکه شخصیتی سالم داشته باشد، چگونه باید رفتار کنیم؟
گاه با تمام تلاش و مراقبتشان، رفتاری ناپسند از فرزندشان میبینند، فریاد وا اسفا سر میدهند، نگران و مضطرب میشوند و بهدنبال علت آن میگردند. با اندکی دقت درمییابند رفتار فرزندشان در رفتار خودشان ریشه دارد.
پدر و مادر آینههای روبهروی فرزندشان هستند. هر رفتاری بکنند، انعکاسش را در رفتار فرزندشان میبینند. پدر و مادرها باید با افزایش دانش و مهارتشان در فرزندپروری، آینۀ وجودشان را صیقل دهند تا بتوانند فرزندشان را درست تربیت کنند.