آیت الله مجتبی تهرانی در سال های پایانی عمر شریفش، مباحثی را پیرامون تربیت نفس و دیگران مطرح کرده اند، این بیانات در قالب مجموعه «ادب الهی» که شامل 5 جلد کتاب است منتشر شده است.
سومین کتاب از این مجموعه، «تربیت فرزند» است که حضرت استاد(ره) برای اولین بار با ایجاد طبقه بندی دقیق در مسأله تربیت فرزند، راه را برای درک مسیر صحیح تربیت روشن کرده اند و می فرماید: والدین تنها باید استعدادهای درونی فرزند خود را شکوفا کنند که ما از آن به «آبیاری زمین وجود کودک» تعبیر می کنیم، زمین وجودی کودک آماده است، بذر هم آماده است، در این حال والدین اگر به این زمین آب ندهند، خیانت کرده اند.
کتاب حاضر بخشی از افادات پیرفرزانه ما در امر تربیت است. مروری اجمالی براین کتاب نشان می دهد که حضرت استاد رحمة الله علیه تا چه اندازه بر ابعاد وجود انسان و ظرافت های تربیت او اشراف و احاطه داشته اند. ریشه یابی دقیق مسائل مربوط به تربیت و جستجوی بایسته های آن در عرصه های مختلف زندگی و بالاخره دادن دستورها و رهنمودهای عملی برای رسیدن به مقام شایسته یک انسان باایمان, در صفحه به صفحه این کتاب موج می زند.ایشان امور تربیتی را به ترتیب در چهار حوزه « خانواده, مراکز آموزشی, محیط های رفاقت و دوستی, و محل کار و اشتغال » مورد بررسی قرار داده اند و همانند دیگر موارد, نگذاشته اند که نکته ای از نگاه موشکافانه مغفول بماند.مراحل تربیت کودک و اقتضائات هر مرحله, ابزار و روش های تربیت کردن و تربیت شدن, نقش حیا در تربیت و منوط نبودن آن به قصد و اراده و آثار تربیتی شغل و حرفه و نیز همکاران و مراجعان در شکل گیری شخصیت انسان از جمله محورهای بسیار مهم مباحث این کتاب است.معلمان و استادن خود را مخاطب خاص این مرشد و راهنمای ربانی بدانند و از نکته نکته آن برای پیراستن خود و سپس آراستن خود و دیگران بهره ببرند. چنان که پدران و مادران باید چنین کنند.
این کتاب در سی و یک جلسه تنظیم شده است.
برخی از عناوین این کتاب عبارتند از:
لزوم تربیت دینی جامعه اسلامی
خصوصیات وجودی فرزند
چگونگی تربیت به واسطه روش های رفتاری
ضرورت توجه دقیق به محل کسب
موجبات قرار گرفتن تحت سرپرستی خدا
در بخشی از کتاب میخوانیم :
فراز 1:
از آنجا که یکی از ریشه های اصلی تربیتِ جامعه مسئله غیرت و شاخه های مرتبط با آن است، مباحث خود را با پرداختن به این موضوع آغاز می کنیم...
در تعریق غیرت گفته می شود: غیرت حالتی است مربوط به روح که از حبّ به شیء نشئت می گیرد و موجب می شود که انسان از اشیایی که به لحاظ عقلی و شرعی نسبت به حافظت آن ها وظیفه دارد، حفظ و حراست نماید...
غیرت دارای مراتبی است... یک غیرت غیرت حیوانی است... روایات ما در مقام نکوهش [بی غیرتی] ما می گویند: غیرت را از خروس یاد بگیرید! ببینید چگونه نسبت به همسرانش غیرت دارد... کسانی هستند که حتی غیرت حیوانی هم ندارند.
صفحه 28 تا 29 فراز 2:
از امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل است که:
بیشتر هَمّ خود را صَرف تأمین نیازهای مادّی خانواده و فرزندانتان نکنید.
متوجّه هستی؟!
در ادامه حضرت دلیل این مطلب را به زیبایی بیان می کند:
اگر به فکر امور معنوی آن ها باشید و همّ و غمّ خود را در این راه مصرف کنید و پیوندشان را با خدا محکم کنید، آن ها از اولیای خدا شده و خداوند نیز هیچ وقت دوستانش را وانمی گذارد.
حضرت چقدر زیبا این مسئله را بیان کرده اند! اگر بیشترین همّتت را برای این بگذاری که فرزندانت از دوستان خدا بشوند و پیوندشان را با خدا محکم کنی، خدا هم هیچ گاه دوستانش را رها نمی کند. غصّه مادّیات آن ها را هم نخور؛ چرا که اگر رابطه آن ها با خداوند درست شود، مادّیات آن ها نیز تأمین خواهد شد. مولا هیچ گاه عبدش را تنها نمی گذارد.
صفحه 32 و 33
فراز 3:
چگونه فرزندم را تربیت کنم تا مورد پسند عقل و شرع باشد؟
... عرض کردیم که خداوند متعال به روش عقلانی و با دو ابزار قوه سعمی و بصری آن را به انجام می رساند...
در آموزش روش های رفتاری و گفتاری به فرزند از طریق سمعی و بصری اولویت استفاده از کدام یک است؟
برد زبان حال، همواره بیشتر و قوی تر از زبان قال است...
در بیان اولویّت و تقدّم زبان حال بر زبان قال در امر تربیت، روایتی از امام علی علیه السلام نقل شده است که صراحتاً به این مطلب اشاره کرده اند:
زبان حال خیلی راستگوتر است از زبان قال!...
بنابر این کسی که می خواهد فرزند خود را تربیت نماید، باید بداند که [علاوه بر عمل او] تیپ، قایفه و چهره او در تربیت فرزندش مؤثر است.
ص 67 تا 69 فراز 4:
یکی از مواردی که در مسئله تربیت مطرح شده این است که انسان در حالت خشم اقدام به تربیت ننماید.
رسول خدا صلوات الله علیه و آلهاز تأدیب و تربیت به هنگام خشم نهی فرموده اند و از امام علی علیه السلام نیز نقل شده است که: ادب کردن در هنگام خشم ممکن نیست!
تربیت همراه با غضب اصلاً تربیت نیست؛ زیرا آنچه در تربیت نقش زیربنایی و اساسی دارد، حیا و پرده داری است... [و در این حالت خشم] ممکن است حرکتی کند که موجب پرده دری شود.
ص 116 فراز 5:
غالبا از محیط محیط آموزشی محیط سوم که محیط رفاقتی است متولد می شود.بچه که به مدرسه می رود در محیطی به روی او باز می شود که محیط رفاقتی است. عجیب این است که این دو رفیق از نظر صفای باطن سریع هم افق هستند. شاگردها با هم پیوند می خورند چه پیوندی ؟ قوی ترین پیوندها که پیوند محبتی است.حالا چند روایت از علی علیه السلام عرض کنم. حضرت فرمود: « اصدیق اقرب الاقارب ». رفیقان نزدیک ترین نزدیکان انسان هستند پیوند حسبی و نسبی و سبب را ما هم تعبیر به اقارب می کنیم; یعنی پیوند محبتی با رفیق قدرت برد و نقشش حتی از پیوند نسبی حتی با پدر و مادر هم بیشتر است. در روایت دیگری از امام علی علیه السلام دارد که حضرت فرمود: « الاصدقاء نفس واحدة فی جسوم متفرقة » رفقا یک روح در بدن های متعدد هستند. امام علی علیه السلام اینجا وحدت روحی را عجیب پیش می کشد. یعنی این پیوند به قدری قوی است که یگانگی روحی می آورد. حالا گام به گام پیش می رویم. بچه روش دیداری, رفتاری و گفتاری رااز رفیق می گیرد; اصلا او ناخودآگاه می خواهد رفیقش را تربیت کند, قبلا گفتم که تربیت از عناوین قصدیه نیست.حتی دلش می خواهد لباسش هم مثل او باشد.این بحث ها اصلا تعارف ندارد.او هم قصد ندارد که به رفیقش بیاموزد.
روایت از امام علی علیه السلام است که می فرماید: «رب صدیق یعتی من جهله لا من نیته »; چه قدر زیباست! چه بسا دوستی که به دوستش چیزی را تقدیم می کند که منشأش جهل و نفهمی است. نیتی هم ندارد; قصد تخریب ندارد اما رفاقت این را به همراه خود می آورد. رفیق فرزندت در یک محیط نامناسب خانوادگی تربیت شده است .این دو با هم رفیق شدند.می بینی بچه ات خراب شد. نقش رفیق خیلی از پدر ومادر قوی تر است. پدر, مادر و معلم خوب; اما رفیق بد چه می شود؟اکثر مصیبت هایی که خانواده های خوب دارند این است که فرزندشان وارد محیط های آموزشی می شود, خراب می شود.
( کتاب ادب الهی جلد سوم / صفحه 208 و 209 )
در باب محیط شغلی [یکی از محیط های بسیار تأثیر گذار در تربیت] فقط بحث خود شغل مطرح نیست. ممکن است شغل خیلی خوب باشد و محیط، محیط بدی نباشد اما از راه مراجعین، خراب بشوی. ما فقط دنبال این هستیم که خرابی نباشد؛ سازندگی پیشکش! ...
صراحتاً عرض می کنم که محیط شغلی بر انسان در سه رابطه نقش تربیتی دارد و بعد از مدّتی عادی می شود، یعنی قباحت یک سنخ محرّمات از بین می رود. گوش کنید! مراجعین تو طوری هستند که دیگر قبح سرت نمی شود. البته اینجا فرض کردم که همه جهات شرعی در ظاهر حفظ بشود که اگر حفظ نشود وامصیبت است!