روایتی پر احساس از خانواده شهید مدافع حرم جواد محمدی
محمدی از جوانان فعال فرهنگی و انقلابی در شهر درچه از توابع اصفهان بود. وی از همان دوره نوجوانی به فعالیت های انقلابی پایگاه های بسیج جذب شد و بعدها به دلیل همین علاقمندی ها وارد سپاه پاسداران شد.
این کتاب شرحی است از روابط پر احساس و پر عاطفه جواد محمدی و خانواده اش. از ارتباط جواد محمدی و مادرش، از ارتباط جواد محمدی و همسرش. روایتی جدید که هر راوی از منظری شخصی و تازه قهرمانش را روایت می کند. همه این روایت ها به گونه ای درهم آمیخته شده اند که ضمن تکمیل همدیگر استقلال خودشان را هم حفظ می کنند.
کتاب دخترها بابایی اند شرحی است از روابط پر احساس و پر عاطفه جواد محمدی و خانواده اش. از ارتباط جواد محمدی و مادرش، از ارتباط جواد محمدی و همسرش، روایتی جذاب از شهیدی که از همان دوره نوجوانی و جوانی نسبت به وقایع اطرافیانش بی تفاوت نبود و تلاش میکرد در هر جمعی از اجتماعات خانوادگی قرار میگیرد آنجا را پر از شور و هیجان کند. جوانی که بی قرار بود و نمیتوانست یکجا بند شود. او هرجا و هر زمان که لازم بود برای کسی کاری انجام بدهد خودش را به آنجا میرساند و دست محبت دراز میکرد.
در بخشی از این کتاب آمده است: «مهمانی که میگیریم، کسی نمیداند باید چهکار کند و چه حرفی بزند. اصلاً حرفی بزند یا نه! از خاطراتش بگوید، یا سکوت کند تا هرکسی برای خودش جواد را به یاد بیاورد. فکر کند به خندهها و قهقهههایش که آهنگ مهمانیهایمان بود. مهمانیمان با این آهنگ جلو میرفت و چقدر همه دوستش داشتند! حالا توی مهمانی، صدایش را که نمیشنوم، با چشمهایم دنبالش میگردم. خانمها برای خودشان، دخترها هم گوشهای دیگر کِز کردهاند و من از جمع مردها، به دورهمی پسرهایمان نگاه میکنم که دلم میخواهد جواد در جمعشان باشد.