عظمت قیام انسان ساز حضرت سیّدالشّهداء سبب شده است که نتوان تنها یک هدف برای آن در نظر گرفت یا تنها از یک بُعد و زاویه به آن نگاه کرد.
آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی مرجع عالی قدر شیعیان , از شاگردان برجسته مکتب فقهی , اخلاقی . عرفانی امام خمینی رحمت الله علیه در ایام محرم و صفر سالهای اخیر , در جلسات درس اخلاق و معارف اسلامی خود به بررسی ابعاد گوناگون حرکت و قیام امام حسین علیه السلام پرداخته اند که متن این مباحث تحت عنوان سلوک عاشورایی منتشر می شود."تعاون و همیاری" منزل اول از این مجموعه ارزشمند است که توسط انتشارات موسسه پژوهشی فرهنگی مصابیح الهدی به علاقه مندان معارف ناب اهل بیت علیهم السلام تقدیم می گردد.
این کتاب شامل دوازده جلسه سخنرانی آیت الله مجتبی تهرانی است .در این سخنرانی ها مباحثی چون چند واقعه تاریخی ,دو هدف اساسی در قیام و انقلاب امام حسین علیه السلام , ویژگی سوره مائده و آیه تعاون, تطبیق بحث با قیام امام حسین علیه السلام, ضرورت تعاون , تعاون اصل اساسی سنت اسلامی,معنای تعاون,محدوده تعاون,درجه بندی ارزشی بر و تعاون,صدق دو عنوان بر یک فعل,دو رکن اصلاح و سلامت جامعه,معنای اثم و عدوان, تعریف بر و اثم در روایات,احکام آیه تعاون,حرمت تعاون به عدوان ,سه تصویر در تعاون به عدوان, پرهیز از رابطه با گناهکاران,ادله حرمت اعانه به اثم, مشروط نبودن حرمت "اعانه به اثم "به" قصد توصل ",انواع اسائه به نفس,به خودت بدی نکن,عدم اشتراط حرمت "اعانه به اثم" به "قصد توصل ",عدم اشتراط حرمت "اعانه به اثم" به "اراده فعلی ",عدم اشتراط حرمت "اعانه به اثم" به "مدخلیت مساعدت ",مراد از تهیه اسباب در "اعانه به اثم ",چند نمونه از تطابق حکم شرع با درک عقل,توجیه گری های نفس,عدم پذیرش همه ی مصوبات عقلانیه از ناحیه دین,کمک به اضلال ناس از مصادیق" اعانه به اثم,"ضرورت رجوع به کارشناس دینی در امور دینی, آزادی بیان و محدوده آن,پاسخ به یک شبهه در باب آزادی بیان, شبهه افکنی مغرضانه,تفاوت "اعانه به اثم" با "اضلال ناس",پاسخ به یک پرسش در مورد کارشناس دینی, ویژگی های کارشناس دینی,نحوه اثرگذاری هوای نفس مشروع بر فقیه,ارتباط "لا تعاونوا" با ذیل آیه شریفه,ادله وجوب نهی از منکر دلیلی بر حرمت" اعانه به اثم ",تقبیح سکوت در برابر منکر, ارتباط وجوب نهی از منکر با حرمت " اعانه به اثم ",مروری بر مباحث آیه تعاون, دو مسئله فقهی, آیه تعاون از دیدگاه اهل معرفت ,ذکر توسل مطرح شده. آیت الله مجتبی تهرانی از سخنرانی سوم به بعد مروری بر مباحث گذشته دارند و در پایان ارتباط مباحث مطرح شده را با قیام امام حسین علیه السلام شرح میدهند.
معرفی کتاب :
عظمت قیام انسان ساز حضرت سیّدالشّهداء سبب شده است که نتوان تنها یک هدف برای آن در نظر گرفت یا تنها از یک بُعد و زاویه به آن نگاه کرد.
بر این مبنا، حضرت استاد تلاش کرده اند با مروری بر کلمات و جملات امام حسین(علیه السلام) در طول این حرکت، از مدینه تا کربلا، چارچوبی از اهداف و ابعاد این قیام ارائه کرده و ساختار بحث را با تکیه بر منابع و معارف غنیّ اسلامی، نظیر قرآن کریم و روایات اهل بیت(علیهم السلام) تکمیل نمایند تا مُراد از هر بُعد و هدفی که حضرت سیّد الشّهداء مطرح کرده اند، به درستی روشن شود.
در حقیقت، شیوه ی علمی مباحث استاد، نوعی «تفسیر روایت به آیات و روایات» است. در این شیوه، جملات کلیدی امام حسین(علیه السلام) مبنای «تئوری پردازی علمی» قرار گرفته و سپس به کمک آیاتی از قرآن کریم و سایر روایات اهل بیت(علیهم السلام) تبیین می شود. جاذبه و زیبایی این تفسیر در این است که مخاطب، در خلال این مباحث ضمن دست یابی به فهمی عمیق تر و دقیق تر از کلمات و جملات حضرت، متوجه می شود که هر یک از اهداف قیام عاشوراء را می توان از ابعاد گوناگونِ فقهی، سیاسی، اجتماعی، اخلاقی و عرفانی مورد بررسی قرار داد.
مؤسسه پژوهشی فرهنگی مصابیح الهدی، دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی(دام ظلّه العالی) دوره های این مباحث را که تا کنون درباره «تحلیل قیام عاشوراء» توسّط استاد مورد بررسی قرار گرفته است چاپ می کند.
گزیده کتاب :
دستگیری ونجات گمراهان کار حسین (ع) است. این تعبیر زیبایی که ظاهرا از پیامبر اکرم (ص) است که «ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة» چقدر زیبا است! سفینه نجات به تعبیر ساده، آن قایقی است که غریق را نجات می دهد. یک وقت هست که «ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة» چقدر زیبااست! سفینه نجات به تعبیر ساده، آن قایقی است که غریق را نجات می دهد. یک وقت هست که در دریا افتاده ای و خودت به چیزی متمسک می شوی و بیرون می آیی؛ اما یک وقت هست که کسی دستت را می گیرد و بیرون می کشد؛ این «قایق نجات» است. یعنی کسانی را که دارند غرق می شوند و از وادی انسانیت و الهیت خارج می شوند، دست هایشان را می گیرد و بیرون می کشد. قایق نجات کارش همین است دیگر! یعنی نمی گوید دستت را به من بده، بلکه خودش دست غریق را می گیرد و از ورطه هلاکت بیرون می کشد.
در بخشی دیگر از این کتاب می خوانیم:
((اصلا آیا کسی می تواند بگوید :آزادی بیان به طور مطلق ؟ یعنی فرضا اگر ما کاری به دین هم نداشته باشیم و تمام احکام خدا و قرآن را بگذاریم کنارآیا شما یک نفز عاقل در عالم سراغ دارید که بگوید آزادی یعنی هر چه به دهانت آمد بگو ؟یا مثلا بگوید هر کس را که در خیابان دیدی , آزادی که هر چه خواستی به او بگویی;فحش بده ناسزا بگو ! بعد هم بگویی آزادی بیان است ؟آیا شما سزراغ دارید کسی تا حالا چنین حرفی زده باشد بله مگر دیوانه باشد که این حرف را زده باشد .پس بالاخره محدودیت می آید ;ولی بحث در اینجاست که تعیین حدود با کیست ؟ یعنی هر عاقلی میگوید :"آزادی بیان مطلق نیست و باید محدود شود ;اما چه کسی آنرا محدود میکند ؟))