شادروان الهي قمشه اي در تأسيس شيوه ي ترجمه ي امروزين و راحت و روان قرآن کريم و صحیفه سجادیه (به نثر معيار و معاصر و روز) سهمي فراموش نشدني دارد. و فضل تقدم و تقدم فضل او را هيچ مترجم و خواننده و منتقد منصفي نبايد از ياد ببرد. راهگشايي براي اين شيوه ي شيوا و مفهوم، توفيق و موفقيت اصلي آن بزرگ مرد است. اگر آن بزرگوار افزوده هاي تفسيري خود را همواره در درون پرانتز يا قلاب مي آورد، ارزش کارش دو چندان و بلکه بيشتر مي شد. اين کار، هم از بسياري اشتباهات جلوگيري مي کرد، و هم کار ويرايش اين ترجمه را تسهيل مي کرد. حال آن که در وضعيت فعلي، حتي با تلاش علمي توانفرساي ويراستار کاردان و پرتواني چون آقاي استادولي، اين زدودن افزوده ها، يا جداسازي و به درون پرانتز و قلاب بردن آن ها، امکان پذير نبوده است و به اين زودي ها و آساني ها نيز ممکن و مقدور نخواهد بود.
شادروان الهي قمشه اي از اصول علمي و نظري ترجمه چندان که بايد و شايد (در مقايسه با کساني چون شادروان پاينده يا آقاي عبدالمحمد آيتي يا ديگران که مترجمان حرفه اي و پرکار بوده اند) باخبر نبوده است. چنان که ما فقط به سه مورد آن اشاره کرديم و آن ها را به اختصار تکرار مي کنيم: 1. مزج شرح و تفسير با ترجمه 2. عطف مترادفين و قلم گرداني هاي غيرلازم 3. تغيير ساختار و قالب واحدهاي دستور زباني. چنان که در نقد ترجمه ي جمله ي اللهُ عزيزٌ حکيمٌ ملاحظه کرديم. در مجموع اين ترجمه (مراد طبع ويراسته ي آن است)، ترجمه اي خوشخوان، تفسيرآميز و آزاد است (در حدي که در عرف زبان انگليسي paraphrase= نقل به معنا، يا free translation= ترجمه ي آزاد، مي گويند). اين ترجمه ارزش تاريخي و تأثير روان شناختي اش بيش از ارزش علمي و بالفعل و آکادميک آن بوده است. به اين شرح که اين ترجمه در 55 سال پيش و در طول نيم قرني که صدها بار چاپ و تجديد شده و در ميليون ها نسخه منتشر گرديده، بيش و پيش از هر ترجمه اي به خوانندگان عادي و دوستداران قرآن و فهم معاني و معارف آن، نشان داده است که سبک و سياق قرآن مجيد، آن گونه که ترجمه هاي تحت اللفظي هزارساله، نشان داده اند، جسته- جسته نيست، و اين يعني رميدگي خاطر و هراس ذهني ميليون ها مؤمن مسلمان فارسي زبان را از بين بردن. به عبارت ديگر رهيافت کلي شادروان قمشه اي، به صرافت طبع و ذوق سليم و فطرت مستقيمش به ترجمه ي قرآن درست و علمي بوده است، اما، در جزئيات و فرعيات و مفردات و کليات و مسائل صناعي و فني ترجمه کمبودهايي داشته است. کار او را با رسالت تاريخي- فرهنگي نيما يوشيج (علي اسفندياري) پدر و باني شعر نوي فارسي مي توان مقايسه کرد که ابتکار و به قول قدما بدعت حسنه يعني نوآوري سنجيده اي به ميان آورد، و به جاي روزنه، دروازه اي به روي شعر تکرار مکرّراتي و کليشه پرداز يکصد سال اخير فارسي باز کرد، و ديدها و ديدگاه ها و نگاه ها را اصلاح کرد، ولو آن که بپذيريم خودش نمونه هاي درخشان يا مهمي از شعر نو عرضه نکرد. پيش از مرحوم قمشه اي، بصيرالملک و همزمان با او عبدالحسين آيتي (آواره) و اندکي پس از او مترجم توانايي چون ابوالقاسم پاينده هم به همين راه رفتند. و ترجمه ي قرآن کريم پس از هزار سال و بيشتر که مترجمان رهيافت علمي- فني درستي به ترجمه نداشتند، و حتي يک ترجمه ي خوش خوان و قائم به نفس، از ميان بيش از يک هزار ترجمه، عرضه نکرده بودند، راه درست خود را پيدا کرد. سخن خود را با اين بيت ظهير فاريابي به پايان مي بريم:
جزاي حسن عمل بين که روزگار هنوز *** خراب مي نکند بارگاه کسري را