موضوع این کتاب، تبیین جنبههای مختلف تربیت اخلاقی و آموزشوپرورش از دیدگاه اسلام است. در کتاب حاضر، سعی بر آن بوده که تابلویی جامع از مشی تربیتی استاد «علامه کرباسیچیان» ترسیم گردد و با توجه به آیات قرآن و کلام معصومین(ع) ویژگیهای یک «متربّی آرمانی» برشمرده شود.
موضوع این کتاب، تبیین جنبههای مختلف تربیت اخلاقی و آموزشوپرورش از دیدگاه اسلام است. در کتاب حاضر، سعی بر آن بوده که تابلویی جامع از مشی تربیتی استاد «علامه کرباسیچیان» ترسیم گردد و با توجه به آیات قرآن و کلام معصومین(ع) ویژگیهای یک «متربّی آرمانی» برشمرده شود. کتاب، مشتمل بر چهاربخش است که عناوین آنها عبارتند از: اهداف و تعریف تربیت، «صیانت» و «فضاسازی» دو راهبرد اصلی تربیت؛ شیوههای تربیتی راهبردهای صیانت و فضاسازی؛ آموزههای وحی برای سه مقطع مهم تربیتی.
این کتاب گذری بر راهبردها و شیوه های تربیتی است با الهام از سیره ی “استاد علامه کرباسچیان” و “استاد رضا روزبه” که از “دکتر سید محمد بنی هاشمی” و به قلم آقای “سعید مقدس”.
این کتاب در ۴ بخش میباشد؛
بخش نخست؛ اهداف و تعریف تربیت
بخش دوم؛ صیانت و فضاسازی دو راهبرد اصلی تربیت
بخش سوم؛ شیوه های تربیتی راهبردهای صیانت و فضاسازی
و بخش چهارم؛ آموزه های وحی برای سه مقطع مهم تربیتی
اگر مایل به مطالعه تفصیلی مطالب این کتاب علاقه مند هستید، پیشنهاد میشود کتاب تربیت عقلانی که در سه جلد نگارش شده را مطالعه فرمایید.
گزیده ای از کتاب :
فصل اول: حقوق فرزندان
اکنون که دانستیم فرزندان شیعه، امانت های الهی هستند باید رسم امانت داری را مرور کنیم. این مرام را پدران مهربان این فرزندان به ما آموخته اند. در تعالیم وحیانی اهل بیت (علیهم السلام) حقوق متعددی برای «فرزندان» برشمرده شده است.
در منطق علامه، که برگرفته از تربیت علوی (علیه السلام) بود، منظور از فرزند فقط پسر یا دختر هر فرد نیست. هر شیعه ی آگاهی بچه های شیعه را مانند فرزندان خود می بیند و می شناسدا.
مرحوم استاد در مواضع متعددی از وارسته ی کم نظیر، مرحوم آقا شیخ محمد حسین زاهد(رحمه الله) یاد کرده است. ئدر یکی از یادکردها، در وصف ایشان می فرماید:
مرحوم آقا شیخ محمد حسین زاهد.... چون در راه هدایت دیگران قدم برداشت، آثار وجودی اش تا دامنه ی قیامت باتقی خواهد ماند و با اینکه فرزند نداشت در مرض موت وقتی از او پرسیدند: شما اولاد دارید یا نه؟ فرمود پنج هزار پسر دارم. آری اینها فرزندان روحانی آن مرد بزرگ بودند که هر یک منشا آثار خیر و برکات شدند!
درست است که انسان نسبت به فرزندان نسبی خود وظیفه دارد و آنها از جهتی نسبت به فرزندان معنوی مقدمند ولی گاهی رسیدگی به فرزند معنوی برای فرد آگاه، تبدیل به واجب عینی می شود و در رتبه فرزند نسبی قرار می گیرد. بنابراین دست کم در برخی موارد حقوقی که فرزندان روحانی و معنوی بر مربّیان خود دارند، چه بسا کمتر از حقوق فرزندان نسبی آنها نباشد.
با این مقدمه، نخست حقوق الهی فرزندان را مرور می کنیم.
در فصل دوم تعالیمی الهی را یادآور می شویم که آموزش آنها به فرزندان لازم شمرده شده است. با چنین نگرشی هم مربّیان و هم والدین مؤمن می توانند نیکو امانت داری کنند. آگاهی از این مسؤولیت ها، کمک می کند که مربّیان و والدین در مسیر کفالت ایتام آل محمد (علیهم السلام) آگاهانه قدم بردارند و دریابند که پدر سفر کرده ی این یتیمان، از آنها چه انتظاراتی دارد.
1) برخی از حقوق فرزندان
1-1) آموزش اخلاق، احکام و اعتقادات
عمل به این وظایف، البته ثواب الهی را برای مرتبی به همراه دارد و کوتاهی کردن در قبال آن، باعث می شود شر باورها و رفتارهای ضد ارزشی متربّی ، دامن گیر خود مربّی شود. امام زین العابدین (علیه السلام) می فرمایند:
اما حق فرزندت [بر تو] این است که بدانی او جزئی از وجود توست و در دنیای زودگذر با خیر و شرش به تو نسبت داده می شود. (خوبی و بدی اش منسوب به توست) و تو - نسبت به اموری که سرپرستی اش به تو واگذار شده - مسؤول (مورد سؤال) خواهی بود: آموزش ادب نیکو و راهنمایی [وی] به سوی پروردگارش و یاری دادن او بر اطاعت خداوند؛ در انجام وظایفش
1- به عنوان مثال شرایطی را تصور کنید که «اصل دین» متربّی ما در خطر باشد. شبهه ای اعتقادی، باور او به توحید، نبوت یا امامت را در معرض تزلزل قرار داده باشد و در مقابل قصد داشته باشیم که یک ادب فرعی دینی را به فرزند خودمان آموزش دهیم. در این شرایط گفتگو و اقناع اولی نسبت به همراهی و تعلیم به دومی و اولویت خواهد داشت.
نسبت به تو و نسبت به خودش. پس [با انجام وظیفه در زمینه ی تربیت او] به ثواب می رسی و [در قبال کوتاهی از مسؤولیت تربیت او] عقاب خواهی شد. پس در امر [تربیت] او چنان کسی عمل کن؛ که در دنیای زودگذر با آثار نیکوی او (فرزند) آراسته می گردد و در پیشگاه پروردگار در امور بین خود و فرزند، با حسن انجام وظیفه و پذیرفتن [مسؤولیت و تکلیف] از جانب خدا برای فرزندش، معذور قرار می گیرد و نیرویی نیست مگر به [نیروبخشی] خداوند!
والدین در حوزه سرپرستی خود در قبال فرزندانشان مسؤولند. محورهای اصلی این حوزه عبارتند از: نخست، تلاش در جهت نهادینه ساختن حسن ادب در فرزند.
محور دوم این است که به فرزند، تلقی صحیحی از پروردگار متعال آموزش داده شود تا اعتقاد صحیحی نسبت به او بیابد. خدایی واقعی را باید به متربّی معرفی کرد. خدایی که رضا و سخط، ثواب و عقاب را با هم دارد؛ خدایی که هم باید به او امید بست و هم نسبت به او خوف داشت و....
لازمه ای انفکاک ناپذیر «معرفه الله»، معرفت رسول (صَلیَّ اللهُ عَلَیه و آله و سَلَم) و معرفت امام (علیه السلام) است. از همان ابتدا باید متربّی را در کناردلالت به خداوند به سوی معرفت و محبّت رسول اکرم (صَلیَّ اللهُ عَلَیه و آله و سَلَم) و سایر معصومین (علیهم السلام) سوق داد؛ خصوصاً باید او را با امام زمانش آشنا کرد. پس از معرفت و محبّت به خدا و اولیای او، نوبت به عرصه ی سوم می رسد که عبارت است از «راهنمایی متربّی به طاعت پروردگار». طاعت خداوند در چهار حوزه ی واجب و حرام و مستحب و مکروه مطرح است. مربّیان آگاه با تنظیم طرح های هنرمندانه ی تربیتی زمینه را به گونه ای فراهم می کنند که متربّی به سهولت تکلیف پذیری کند. از همان اوایل ادراک فرزند، باید کاری کرد که متربّی در یک بستر عادی و طبیعی، به سوی طاعت حق سوق داده شود. با این مقدمه چینی، حرکت او در مسیر ادای تکالیف، در ابتدای بلوغ شرعی، آسان می شود.
چنان که مشاهده می شود مربّیان در هر سه عرصه ی اعتقادات، احکام و اخلاق،موظف به آموزش دادن به متربّی هستند و نمی توانند از زیر بار مسؤولیت هیچ یک، شانه خالی کنند.
برخی حقوق فرزندان پسر
حق فرزند بر پدرش - اگر پسر باشد - این است که مادرش را شاداب و گرامی بدارد و نام نیکو بر او بگذارد و کتاب خدا را به وی بیاموزد و پاکیزه اش بدارد و شنا به وی بیاموزد.
در این روایت شریف، پنج حق از حقوق فرزند پسر بر پدرش بیان گشته است. نخستین این حقوق برای فرزند دختر نیز قرار داده شده و آن، این که: پدر، مادر فرزند (همسر خود) را به زیبایی رسیدگی کند و او را شاداب نگه دارد. به او ارزش دهد و گرامی اش بدارد.
جالب است که این، حقی برای فرزند است. شاید یکی از حکمت های این حق آن باشد که شادابی مادر، تاثیر مستقیم بر روحیه ی فرزند دارد. مادر افسرده و تحقیر شده، نمی تواند فرزندانی معتدل و بلند نظر را تربیت کند. مادری که از رفع نیازهای عاطفی اش محروم است، سرمایه ی محبّت برای تزریق به فرزندان ندارد. نشاط مادران و احساس اشباع آن ها از جهت عاطفی، بستر مناسبی برای پی گیری راهبردهای تربیت، می سازد و این امر زمینه ساز ایجاد صفا و محبّت میان پدر و مادر در کانون خانواده می گردد.
مرحوم استاد علّامه کرباسچیان این واقعیت مهمّ را به نیکی دریافته بود. به همین خاطر در نشست های خود با پدران و مادران به شدت مصر بود پدر و مادر خانه ای بسازند که کانون محبّت و انسانیت باشد. اصرار می ورزید که والدین باید مانند «دو روح در یک بدن باشند» و فرزند میان آنها اختلاف و کشمکش احساس نکند.
پدر و مادری که با هم صفا و صمیمیت و محبّت باشند فرزندی را تربیت می کنند که مرهم زخم اجتماع می شود و میلیون ها نفر را ارشاد و هدایت می کند؛ در حالیکه از خانواده ای که در آن مسائل مبتذل و پست مطرح می شود امکان ندارد یک رجل الهی و یک مرد جهانی و مفید برای اجتماع بیرون آید.
حق دوم فرزند پسر قرار دادن نام نیکو بر اوست. در فرهنگ روایات تأکید ویژه ای شده که نام پیامبران(2) خصوصاً پیامبر کرم (صَلیَّ اللهُ عَلَیه و آله و سَلَم)(3) بر فرزند پسر قرار داده شود یا اسم هایی مثل «عبدالرحمان» و «عبدالله» و.... بر پسر نهاده شود که نشان بندگی دارند.قرار دادن به نام های مبارک معصومین در روایات اهل بیت (علیهم السلام) نشانه های محبّت والدین به این بزرگواران دانسته شده است.
این گونه دستورها در مورد فرزندان دختر هم وجود دارد؛ به طور مثال: اهل بیت (علیهم السلام) نام «فاطمه» را دارای تقدس ویژه ای دانسته اند، در مقابل، نهی فرموده اند که شیعیان، دختران خود را با نام دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) (مانند حمیرا) بخوانند؛ چرا که این اسم مورد غضب خداست.
حق سوم پسر این است که پدر به او قرآن آموزش دهد. البته این بدان معنا نیست که پدر وظیفه دارد خود، مستقیماً، به این کار اقدام. کند. مهمّ اهتمام به این موضوع است. با این توجّه ممکن است پدر او را به محفلی قرآنی بفرستد یا درکلاس قرآن او را شرکت دهد. مقصود از آموزش دادن قرآم، صرف حفظ کردن یا قرائت آیات آن نیست؛ آشنایی با مفاهیم و معارف قرآنی و عمل به آن ها بسیار مهمّ تر از حفظ و تلاوت آیات است.