حیات معقول در نظام فکری ایشان، یک اندیشۀ مدام و جاری است که با تبیین های علمی از «فرضیه» عبور نموده و به جایگاه یک «تئوری» رسیده است
زندگی انسان و چگونگی و هست و بایدهای آن ، همواره یكی از بزرگترین دغدغه های انسان شناسان، حكیمان و در راس همه آنان پیامبران الهی و اوصیای آنان بوده و اصولا هدف از فرستادن پیامبران و انزال كتب ، راهنمایی و ایصال انسان به زندگی والا و هدفی اعلا بوده است.ضرورت تفسیر و توجیه صحیح حیات انسانی و هماهنگ ساختن دو قلمرو زندگی انسان -آن چنانكه هست و آن چنانكه باید باشد- در تمامی شئون و ابعاد آن، همسان ضرورت وجود خودانسان است. لزوم عبور انسان از مرحله حیات طبیعی حیوانی به حیات اعلای انسانی و حركت به سوی هدف والای زندگی -كه همانا رسیدن به جاذبه ربوبی و لقاالله است -مقصود اصلی آفرینش انسان تلقی می گردد.در قرآن و سخنان معصومین علیه السلام -خصوصا نهج البلاغه -تفسیر و توجیه زندگی انسانی و ارائه راهكارهای منطقی در جهت تحول و حركت تكاملی انسان و ورود وی به حیات طیبه ، به طور كاملا بنیادین و اصیل ، توضیح داده شده و مورد تاكید قرار گرفته است. از طرف دیگر، علامه جعفری (ره) دارای دیدگاههای جامع ، ارزشمند و نوین در موضوعات مختلف دینی، فلسفی ، كلامی، فقهی و انسان شناسی است كه موضوع حیات معقول از جمله ابتكارات ایشان در جهت تفسیر صحیح حیات انسانی می باشد.لذا جایگاه انسان به عنوان رهرو طریق حیات معقول ، توصیف و راههای تكامل انسان در حیات تكاملی و معقول تبیین شده است در ادامه ، انسان كامل از منظر حیات معقول و عرفان مثبت اسلامی -كه مبتنی بر قرآن و نهج البلاغه است،مورد توجه قرار گرفته است. آنگاه گستره حیات معقول شامل اخلاق ، تعلیم و تربیت ، حكومت و سیاست ، حقوق ، اقتصاد ، روابط اجتماعی، هنر، فرهنگ و تمدن به طور كلی تشریح شده است.سرانجام اهداف نسبی زندگی انسان ، تبیین و هدف نهایی و اعلای حیات معقول از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه ، بازگو شده است.
کتاب حاضر، حاوی یکی از تفکرات عمیق و شناخته شدۀ محمدتقی جعفری است.
حیات معقول در نظام فکری ایشان، یک اندیشۀ مدام و جاری است که با تبیین های علمی از «فرضیه» عبور نموده و به جایگاه یک «تئوری» رسیده است. در این تئوری، او می کوشد در مقام یک پویشگر، میان مرزهای انسان و جهان قرار گرفته و الگویی جدید برای یک نوع جهان نگری ریشه دار طراحی کند. حیات معقول در ردیف تفکرات و نظریه پردازی هایی است که علاوه بر جنبه های ذهنی، جنبه هایی غیر ذهنی و عملی نیز دارد.
حیات معقول که نوعی فراخوان معنوی و اخلاقی به فرآیند عقلانیت بود، هم چنان فراخوانی می کند و حضور اخلاق و معنویت را در متن عقلانیت یادآوری می نماید.
به سهولت می توان از حیات معقول به عنوان اندیشه و جریانی یاد کرد که در صدد ایجاد پیوند دوباره میان هستی و انسان از منظر حیات یابی، عقل محوری و عقلانیت باشد.
چنین می نماید که چنین مدلی، هرگز نمی تواند بدون اندیشه های عمیق و تثبیت شده، حاصل بیاید و چنین نیز هست؛ زیرا حیات معقول از اندیشه های متأخر علامه محمدتقی جعفری محسوب می شود و با نظر به این که حیات معقول، نخستین بار در جلد دوم تفسیر نهج البلاغه مطرح شده، هرگز در تفسیر مثنوی حضور ندارد.
بنابراین، فکرواره ای است که در دهه پنجم حیات وی صورت پذیرفته است.
روشن است که این موضوع در ملاحظه مجموعی افکار یک متفکر می تواند اهمیتی خاص و معنادار داشته باشد.