این کتاب شرح و اثبات عقاید شیعه امامیه در زمینه توحید، نبوت، امامت، معاد و عدل الهی است. در این اثر ابتدا کلیاتی در مورد مبانی و اصول مربوط به عقاید شیعه و بایسته های آن ارائه شده و پس از آن ضرورت تحقیق در زمینه مسائل اعتقادی تبیین شده است.
آن گاه به بحث در مورد توحید و خداشناسی پرداخته شده و توضیحاتی در مورد معنای برخی از اسماء و صفات الهی مطرح شده است. سپس نویسنده به اثبات ادله مربوط به نبوت پیامبر اسلام (ص) و سایر پیامبران الهی پرداخته و امامت را نیز مانند امامت از ضروریات دین برشمرده است.
در همین راستا به اثبات عصمت امام و پیغمبر پرداخته شده و دلایل عقلی و نقلی مربوط به آن تبیین شده است. همچنین بررسی دلایل اثبات اعتقاد به رجعت، بداء، وجود ملائکه، عوالم غیبی و ملکوتی، بهشت، جهنم، معراج رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، معاد جسمانی، تجسم اعمال، آثار عبادات و اخلاق در سرنوشت انسان ها در دنیا و آخرت، بطلان تناسخ و مساله جاودانگی در جهنم و ارائه ادله قرآنی، روایی و فلسفی آن ها از دیگر مباحث مهم مطرح شده در این نوشتار است.
در بخشی از کتاب میخوانیم :
محمد و آل محمد (علیهم السلام) واسطه فیض الهی از جمله: تبعیت در اصول و فروع دین از اهل بیت (علیهم السلام)، قرآن و عترت جانشینان پیامبر (صلی الله علیه و آله)، گمراهان چه کسانی اند؟ بدعت های صوفیه، وحدت وجود.
در آن چه به اصول اعتقادات تعلق دارد از جمله: راه خدا شناسی، پیامبر شناسی، اراده و مشیت خداوند، اعتقاد به قرآن، ضروریات دین، ضروریات مذهب، طعنه های دشمنان امیرالمؤمنین (علیه السلام)، شبهه تناسخ، عصمت ملائکه، معاد جسمانی، احباط و تکفیر.
بیان رهنمودهای عملی و آنچه به کیفیت عمل تعلق و ارتباط دارد از جمله: خلوص نیت، عدم توجه به سرزنش دیگران، اسرار دعاهای قبل از نماز، راه معالجه اخلاق، نماز شب و اهمیت آن، اذکار شبانه روزی، معاشرت با نیکان.
خاتمه: عالمان دین و فلسفه، بینونت و سنخیت، معاد در نظر ملاصدرا، معانی ایمان و کفر و ارتداد.
گمراهان چه کسانی اند ؟ :
با وجود این در زمان ما اکثر مردم آثار و اخبار اهل بیت پیغمبرشان را رها نموده و خود رای شده ( و به آرا و اندیشه های خودشان اکتفا و اعتماد کرده اند و بر آن اصرار می ورزند )
گروهی از آن ها راه و روش و مکتب فلاسفه یونان را برگزیده اند ؛ همان فلاسفه ای که خودشان گمراه شده و دیگران را هم گمراه کرده و به هیچ پیغمبری اقرار نکرده و هیچ کتابی از کتاب های آسمانی ایمان نیاورده اند ؛ و بلکه بر عقل های ناقص و نظریات و اندیشه های بی رونق و ناشایست خودشان تکیه کرده اند . با این حال ، این گروه آن ها را پیشوا و مقتدای خود قرار داده و عقایدشان را از آن ها گرفته اند .
این گروه از مردم ( چون فلاسفه را پیشوای خود قرار داده اند و از آرای آن ها پیروی می کنند ) روایات صریح ( که معنایی روشن و آشکار دارد ) و صحیح امامان هدایت را از معنای اصلی آن به معنای مورد نظر خود ارجاع می دهند و روایات را توجیه و تاویل می کنند ؛ زیرا این احادیث صریح و نصوص صحیح با شبهه های فلاسفه ( علاوه بر این که علم نمی آورد ) ظن و گمان و بلکه و هم نیز نمی آورد . بلکه افکارشان مانند تار عنکبوت سست و بی پاییه است . ( صفحه 69 )
اعتقاد به قرآن :
واجب است به حق بودن قرآن و آنچه در آن است به طور اجمال و کلی و این که از نزد خداوند نازل شده و معجزه پیغمبر است ، ایمان بیاوری . و انکار آن و استخفاف به آن و سبک شمردنش کفر است . هم چنین انجام دادن فعلی که مستلزم بی احترامی به آن و سبک شمردن آن باشد مثل : سوزانیدن آن بدون ضرورت ، و انداختن آن در میان نجاسات و کثافات کفر است .
اما کاری که موجب استخفاف و اهانت و بی احترامی به آن نباشد مثل دراز کردن پا به طرف قرآن و امثال آن ، بستگی به قصد و نیت شخص دارد ؛ پس اگر نیت و قصد اهانت همراه نباشد اشکالی ندارد و کفر نیست .
فائده :
علامه مجلسی (ره) فرمود : معجزات آن حضرت زیاده از حد و احصا است ، بلکه جمیع اقوال و افعال آن حضرت معجزه بود . و معجزات آن حضرت بر دو نوع است :
اول : قرآن مجید است
آن متواتر ترین معجزات آن حضرت است که تا روز قیامت باقی است .
و در هر زمان که پیغمبری مبعوث می شد ، غالب معجزه او از جنس آن فنی بود که در آن زمان شایع تر بود و اهل آن زمان ماهر تر بودند تا آن که حجت بر ایشان تمام تر باشد ، چنان که در زمان حضرت موسی (ع) چون مدار بر سحر بود حق تعالی به او عصا و ید بیضا و امثال آن ها را داد ، که قوم او از اتیان به مثل آن ها عاجز شدند با آن که در آن جنس ماهر بودند .
و در زمانی که حضرت عیسی (ع) مبعوث شد ، چون امراض مزمنه بسیار بود و طبیبان حاذق مثل جالینوس و امثال او بودند ، پس حضرت معجزه مرده زنده کردن و کور روشن کردن و خوره و پیسی را شفا دادن و امثال این ها را آورد که شبیه به فعل ایشان بود ، اما از فعل نوع بشر نبود .
و در زمانی که حضرت رسالت پناه محمد (ص) مبعوث گردید در میان عرب ، چون مدار بر فن فصاحت و بلاغت بود و اشعار و سخنان فصیح و بلیغ می آوردند و بر کعبه می آویختند و به آن فخر می کردند ، حضرت قران مجید را آورد و تحدی نمود و فرمود که اگر در پیغمبری من شک دارید مثل این قرآن بیاورید و نتوانستند . پس فرمود که یک سوره ای مثل این قرآن را بیاورید و ایشان متوجه شدند و اتفاق کردند و مثل سوره کوچکی نیاوردند با آن حرصی که در تکذیب آن حضرت داشتند ، و ارتکاب جنگ های عظیم و کشته شدن و اسیر شدن کردند و آنچه از ایشان خواسته بود نیاوردند . اگر قادر می بودند البته می آوردند با وفور فصحا در میان عرب و علما و دانایان در میان اهل کتاب و در زمانهای بعد از آن تا حال با آن که در همه اعصار دشمنان آن حضرت اضعاف دوستان آن حضرت بودند ، نیاوردند و نتوانستند آوردن . پس معلوم شد که از جنس فعال بشر نیست و فعل خالق عالم است .
اگر آن حضرت پیغمبر نبود ، حق تعالی چنین امری را بر زبان او جاری نمی کرد ، و الا اغرای بر کذب و دروغ و اضلال خلق و انواع قبایح لازم می آمد ، و آن قبیح است ، و بر حق تعالی اتیان به قبیح محال است . ( صفحه 201 )