این کتاب، نگاهی است به قرآن از این منظر که راهنمای انسان است به سوی حیات معقول. حیاتی که نویسنده، آن را اینچنین توصیف می کند:
... اما هیچ تردیدی ندارم که در زندگانی طبیعی، در جستجوی حیات معقول می باشم. آن حیات معقول که پاسخگوی هدف اعلای وجود من در این کارگاه معقول باشد و به این سئوالات جدی : از کجا آمده ام؟ برای چه آمده ام؟ به کجا می روم؟ جواب قانع کننده ای بدهد. و به جای جواب منطقی به این سئوالات روی آنها گرد و خاک نپاشد و آن را زیر اصطلاحات فریبنده مخفی نکند...
در این کتاب، نویسنده پس از یک سری بحثهای مقدماتی به توصیف قرآن می پردازد. سپس در باب مساله شناخت از دیدگاه قرآن بحثهایی را مطرح می کند. در بحث سوم دیدگاه قرآن را راجع به جهان و هدف آن ، زندگی و تاریخ بررسی می نماید. در فصل بعدی کتاب، ایشان به بررسی یک سری از ویژگی های قرآن می پردازد که طولانی ترین بخش کتاب است. در نهایت بحثی در مورد آیات مکی و مدنی و اعجاز در قرآن مطرح می نماید. در پایان کتاب 250 آیه منتخب از قرآن را با ترجمه و شرح مختصر ذکر می کند.
تسلط نویسنده بر آراء فلاسفه غرب، دقتهای ایشان در برداشت نکات دقیق از آیات قرآن، استنادهای فراوان به آیات قرآن و پاسخ های کوبنده به مبانی تفکر غرب بر اساس تعالیم قرآنی از ویژگی های این کتاب است. مطالعه این کتاب، نوع نگاه خواننده را نسبت به قرآن، بسیار ارتقاء می بخشد.
مستیها و ناهشیاریهایی که با انواعی فراوان در جوامع بشری رواج داشته، و همچنین خودخواهیهای ویرانگر و بنیانکنِ هر چه که «جز خود» است، نگرانی مطلق از فرداها، بیهدفی در زندگی، سودجویی در حدّ شرمآور، جنگ و خونریزیهای بناحقّ، ادامه پدیده دروغ-مانند یک ضرورت برای ادامه اجتماعات-و امثال این نابسامانیها که تاریخ بشر را از قابلیت ارزش ساقط کرده است-همه و همه-دلایل قطعیِ این مسأله است که: بشر با مغز خود نتوانسته است «انسان آنچنانکه هست» را بشناسد و «باید»های لازم و «شاید»های مطلوب را برای وی مطرح کند و انسان کامل را تحویل جوامع بدهد.
... این هم یک منطق است که می گوید : اگر افراد بشری بچه های خوبی باشند و کفش و کلاه یکدیگر را نربایند و به تقلید از موریانه ها خیابانهای خوبی بسازند ، منابع انرژی منظومه شمسی را تمام کنند و معادن را بکاوند و مقداری از آنها را گلوبند و دستبند و دیگر زیور آلات نموده و با به کار بردن آنها برای خود ارزش به وجود بیاورند و مقداری دیگر از آن معادن را به صورت سلاح و زرادخانه درآورند که هر وقت حوصله شان سر رفت به جان هم بیفتند و هزارها بلکه میلیونها انسان را به خاک و خون بغلطانند ، انسان به حد نصاب خود رسیده است! البته خدا کند یک سرگرمی خوب و دراز مدتی برای بشر به وجود بیاید، و الّا این دفعه برای سرگرمی خود ، صحبت از کشتن در حدود یک میلیارد انسان در کار است! مسلما منطق مزبور ، سرگرمی مذکور را به طور حتم لازم دارد . تنها اشتباه این گروه در این است که خود را به پاسخ دادن از سئوالهای : از کجا آمده ایم؟ برای چه آمده ایم؟ به کجا می رویم؟ ملزم نمی داند...
مولف : علامه محمد تقی جعفری
ناشر : موسسه تدوین و نشر آثار علامه محمد تقی جعفری