باب 33 روایات امام صادق علیه السّلام در باره امام دوازدهم علیه السّلام و غیبت آن حضرت می باشد.
نام کتاب کمال الدین و تمام النعمه از این آیه شریفه اکمال در سوره مائده اتحاذ شده که در آن آمده است:«اَلْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا (ترجمه: امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانيدم، و اسلام را براى شما به عنوان آيين زندگی برگزيدم. یعنی امروز دین شما را برایتان کامل ساختم و نعمتم را بر شما تمام کردم و از اسلام به عنوان دین برای شما خشنودم
دیگر نامها
نامهای مختلفی برای کتاب ذکر شده است مانند «اکمال الدین و اتمام النعمة»، «اتمام النعمة فی الغیبة»، و «اکمال الدین»؛ اما بنا بر آن چه در مقدمه کتاب آمده است بسیاری نام «کمال الدین و تمام النعمه» را ترجیح دادهاند.
انگیزه نگارش کتاب و جایگاه آن
شیخ صدوق انگیزهٔ خود را از نگارش این کتاب، دفاع از مسأله غیبت بیان میکند. او مینویسد:بعد از سفر به مشهد و زیارت علی بن موسی الرضا(ع) به نیشابور رفتم. در آنجا شیعیانی که به دیدن من میآمدند و شبهاتی را درباره امام زمان(ع)مطرح کردند که من هم سعی فراوانی در حل آن شبهات نمودم, تا آنکه به قم آمدم. در آنجا نیز شیخ نجم الدین ابو سعید محمد بن حسن بن محمد بن احمد بن علی بن صلت قمی به دیدارم آمد. او نیز از من درخواست نگارش کتابی در این باره داشت و من هم به ایشان وعده اجابت دادم, تا آنکه شبی امام زمان(ع) را درخواب دیدم. آن حضرت به من فرمود: «چرا کتابی درباره غیبت نمینویسی تا خداوند به وسیله آن حوائجت را برآورده سازد؟». عرض کردم: «ای فرزند رسول خدا! من در این باره چند کتاب نوشتهام». آن حضرت فرمود: «اینک کتابی بنویس و در آن به غیبتهای پیامبران الهی اشاره کن!». پس از آن از خواب بیدار شدم و بر آن شدم تا این کتاب را به نگارش درآورم.
اهمیت ویژه این کتاب در نقل اقوال عالم بزرگ شیعی دوره غیبت صغری؛ یعنی ابو جعفر محمد بن عبد الرحمن ابن قبه رازی (متوفای قبل از ۳۱۹ق) است. دانستههای ما درباره این عالم شیعی محدود به نکاتی است که ابن ندیم و نجاشی آوردهاند. دیگر عالمان رجالی نکته چندانی به نکات ایشان نیفزودهاند. به گفته نجاشی ابن قبه نخست از معتزلیان بوده و سپس به تشیع گرویده است.
از دیگر ویژگیهای این کتاب نقل برخی از توقیعات صادر شده از ناحیه مقدسه است. شیخ صدوق برخی از مطالب این بخش را از متون کهنتر و گاه به نحو شفاهی از برخی مرتبطان با نواب اربعه نقل کرده است.
با نگاه به انگیزهٔ مؤلف و سبک نگارش کتاب، میتوان آن را در زمره مطالب کلامی قرار داد اما با توجه به فراوانی مطالب تاریخی همچون تاریخ پیامبران، تاریخ جاهلیت، تاریخ پیامبر اسلام و تاریخ تشیع میتوان آن راکتابی تاریخی دانست.
این کتاب از قدیمی ترین و معتبرترین منابع روایی شیعه درباره امام زمان(ع) میباشد. شیخ صدوق در این کتاب بسیاری از مباحث اعتقادی شیعه را درباره آن حضرت و غیبت آن امام مطرح نموده و به پاسخ گویی شبهات منکران و مخالفان میپردازد.
ساختار کتاب
این کتاب مجموعاً دارای ۶۲۱ روایت از ۸۸ راوی در ۶۳ باب است. برخی موضوعات مورد بحث در این ابواب عبارتاند از:
آفرینش حجت خدا قبل از آفرینش دیگر انسانها بوده است.
فقط خداوند حق انتخاب خلیفه و جانشین خود را دارد.
اثبات غیبت و حکمت آن.
جواب های ابن قبه رازی.
غیبت حضرت نوح، صالح، ابراهیم و یوسف(ع).
روایات اهل بیت(ع) درباره غیبت.
کسانی که امام زمان(عج) را مشاهده کرده اند.
نامههای آن حضرت.
علامات ظهور.
ثواب انتظار، و موضوعات فراوان دیگر.
باب 33 روایات امام صادق علیه السّلام در باره امام دوازدهم علیه السّلام و غیبت او
اشاره
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ و صلّی اللَّه علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین شیخ فقیه ابو جعفر محمّد بن علیّ بن حسین بن موسی بن بابویه قمّی- رحمه اللَّه- مؤلّف این کتاب می فرماید:
(1) صفوان بن مهران از امام صادق علیه السّلام روایت کند که فرمود: کسی که به همه امامان اقرار کند امّا مهدی راانکار کند مانند کسی است که به همه پیامبران اقرار کند امّا نبوّت محمّد صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم را انکار نماید. گفتند: یا ابن رسول اللَّه! مهدیّ از
ترجمه
قرزندان شما کیست؟ فرمود: پنجمین از فرزندان هفتمین، شخص او از شما نهان می شود و بردن نام وی بر شما روا نیست. ابو هیتم از امام صادق علیه السّلام روایت کند که فرمود: چون در بین ائمّه سه نام محمّد و علیّ و حسن اجتماع کرده و پی در پی درآید چهارمین آنها قائم خواهد بود.ابو هیثم تمیمیّ از امام صادق علیه السّلام روایت کند که فرمود: چون در بین ائمّه سه نام محمّد و علیّ و حسن پی در پی شود چهارمین آنها قائم خواهد بود. مفضّل بن عمر گوید: بر آقای خود امام صادق علیه السّلام وارد شدم و گفتم: ای آقای من! ای کاش در باره جانشین پس از خود وصیّت می فرمودید، فرمود:
ای مفضّل امام پس از من فرزندم موسی و جانشین مأمول منتظر «م ح م د» فرزندحسن بن علیّ بن محمّد بن علیّ بن موسی است.ابراهیم کرخیّ گوید: بر امام صادق علیه السّلام وارد شدم و نزد او نشسته بودم که ابو الحسن موسی بن جعفر علیهما السّلام که نوجوانی بود درآمد و من برخاستم و او را بوسیدم و نشستم، آنگاه امام صادق علیه السّلام فرمود: ای ابراهیم! آیا می دانی که پس از من او امام توست، بدان که اقوامی در باره او به هلاکت افتاده و اقوام دیگری به سعادت رسند، لعنت خدا بر قاتل او باد و خدا عذاب روحش را دو چندان کند، بدان که خدای تعالی از صلب او بهترین اهل زمین در عصر خود را خارج سازد که همنام جدّش و وارث علم
و احکام و فضایل اوست و معدن امامت و رأس حکمت است، و پس از شگفتیها و کرامات مستحسنی که از وی به ظهور رسد، جبّار بنی فلان از روی حسادت وی را خواهد کشت، و لکن خدای تعالی امرش را می رساند گرچه مشرکان را ناخوش آید و از صلب او امام مهدی را که تکلمه ائمّه دوازده گانه است خارج سازد و آنان را به کرامت خود مخصوص گرداند و در دار القدس خود فرود آورد، کسی که منتظر دوازدهمین آنان باشد
مانند کسی است که شمشیرش را از غلاف بیرون کشیده و پیشاروی رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم از آن حضرت دفاع نماید. راوی گوید: در این هنگام مردی از دوستان بنی امیّه داخل شد و سخن منقطع گردید و من یازده بار دیگر به نزد امام صادق علیه السّلام رفتم تا از آن حضرت درخواست کنم که کلامشان را کامل کنند و بدان توفیق نیافتم تا آنکه در سال بعد بر امام وارد شدم و او نشسته بود، فرمود: ای ابراهیم! او کسی است که پس از سختی شدید و بلای طویل و جزع و خوف ظاهر شده و حزن و مشقّت را از شیعیانش برطرف سازد و خوشا به حال کسی که آن زمان را ادراک کند، ای ابراهیم! ترا بس است. ابراهیم گوید: من هیچ گاه مسرورتر از آن زمان نبودم که پس از شنیدن این مژده از نزد امام صادق علیه السّلام برمی گشتم. سماعه بن مهران گوید: من و ابو بصیر و محمّد بن عمران- که آزادشده امام باقر علیه السّلام بود- در
منزلی در مکّه بودیم، محمّد بن عمران گفت: از امام صادف علیه السّلام شنیدم که می فرمود: ما دوازده مهدی هستیم، ابو بصیر گفت: تو را بخدا سوگندآیا این کلام را از امام صادق علیه السّلام شنیدی؟ و او یک بار یا دو بار سوگند یاد کرد که آن را از امام صادق شنیده است، آنگاه ابو بصیر گفت: امّا من آن را از امام باقر علیه السّلام شنیدم. حدیث فوق به سند دیگر نیز برای ما روایت شده است.
مفضّل بن عمر گوید: امام صادق علیه السّلام فرمود: خدای تعالی چهارده هزار سال پیش از آنکه خلقش را بیافریند، چهارده نور آفرید که ارواح ما بود، گفته شد: یا ابن رسول اللَّه! آن چهارده تن چه کسانی هستند؟ فرمود: محمّد و علیّ و فاطمه و حسن و حسین و ائمّه از فرزندان حسین و آخرین آنها قائمی است که پس از غیبتش قیام کند و دجّال را بکشد و زمین را از هر جور و ظلمی پاک سازد.
علیّ بن رئاب از امام صادق علیه السّلام روایت کند که در تاویل این آیه قرآن:یَوْمَ یَأْتِی بَعْضُ آیاتِ رَبِّکَ لا یَنْفَعُ نَفْساً إِیمانُها لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ فرمود: آیات عبارت از ائمّه هستند و آیه منتظره قائم علیه السّلام است، و در آن روز ایمان کسی که پیش از قیام او با شمشیر ایمان نیاورده باشد سودی ندارد، گرچه به پدرانش ایمان آورده باشد. تمیم بن بهلول گوید: از عبد اللَّه بن ابی الهذیل از امامت پرسیدم که بر چه کسانی ثابت است و نشانه های امام بر حقّ جیست؟ گفت: دلالت کننده بر آن و حجّت بر مؤمنان و قائم به امور مسلمین و ناطق به قرآن و عالم به احکام دین، برادر پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم است که جانشین او بر امّت و وصیّ او بر ایشان، و ولیّ اوست کسی که برای پیامبر به منزله هارون است برای موسی، کسی که طاعتش به واسطه این قول خدای تعالی واجب شده است: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ. «3» و در این آیه او را دارای مقام ولایتخوانده است: إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ هُمْ راکِعُونَ. «1» (1) و در روز غدیرخم رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم از جانب خدای تعالی برای او مقام امامت اتبات کرده و فرموده است: «من کنت مولاه فعلیّ مولاه، اللهمّ وال من والاه، و عاد من عاداه، و انصر من نصره و اخذل من خذله و أعن من أعانه». چنین شخصی امیر المؤمنین علیّ بن أبی طالب و امام المتّقین و پیشوای دست و روسپیدان و افضل اوصیا و بهترین همه خلایق پس از رسول ربّ العالمین است.و بعد از او حسن و حسین دو سبط رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم و دو فرزند سیّده النّساء است، سپس علیّ بن الحسین و محمّد بن علیّ و جعفر بن محمّد و موسی ابن جعفر و علیّ بن موسی و محمّد بن علیّ و علیّ بن محمّد و حسن بن علیّ یکی پس از دیگری بوده اند، آنان عترت رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم هستند که به وصیّت و امامت در هر عصر و زمانی و هر وفت و اوانی معروف هستند، آنان عروه الوثقی و ائمّه هدی و حجّت بر اهل و سپس فرزند حسن بن علی صلوات اللَّه علیهم که تا امروز دنیا هستند تا خدای تعالی زمین و اهلش راوارث شود و هر که به آنان مخالفت ورزد گمراه و گمراه کننده و تارک حقّ و هدایت است آنان قرآن را تعبیر می کنند و ناطق از جانب رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم هستند و کسی که بمیرد و ایشان را نشناسد به مرگ جاهلیّت مرده است و اوصاف آنان چنین است: ورع و عفّت و صدق و صلاح و اجتهاد و ادای امانت به نیک و بد و طول سجود و نماز شب و اجتناب از محارم و انتظار فرج با شکیبائی، و حسن مصاحبت و حسن هم جواری. ابراهیم بن هاشم به سند خود از مفضّل بن عمر از امام صادق علیه السّلام روایت کند که فرمود: نزدیک ترین و پسندیده ترین حالت بندگان به خدای تعالی آنگاه است که حجّت خدا مفقود گردد و بر بندگان آشکار نباشد و مکانش را ندانند و در آن حال عالم باشند که حجّتها و بیّنات الهی باطل نمی شود، در چنین زمانی صبح و شام متوقّع فرج باشید، و سخت ترین خشم خدای تعالی بر دشمنانش آنگاه است که حجّت خدا مفقود گردد و بر بندگان آشکار نباشد، وخدای تعالی می داند که اولیایش شکّنمیکنند و اگر می دانست که آنان شکّ می کنند حجّتش را چشم برهم زدنی از آنها غایب نمی کرد و آن بر سر بدترین مردم واقع شود.