آنچه در این کتاب آمده، از دل خیابانهای باکو، گفتگوهای کوتاه با مردم، زیارتگاههای قدیمی، موزهها، طعم غذاها، و بازتابهای ذهنی و تاریخی شکل گرفتهاند که طی بیش از یک دهه مطالعۀ قفقاز در ذهن نگارنده نقش بسته بود. تلاش شده است تصویر دقیقتری از باکو و مناسبات فرهنگی، دینی و اجتماعی آن، در کنار نگاهی به ریشههای تاریخی تنش میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان ترسیم شود.
در روایت این سفر، با همسایگی پرچالش ایران و آذربایجان، پیچیدگیهای دیپلماسی فرهنگی، ردّ پای سیاست در فوتبال و حتی سادهترین خریدهای مرزی روبهرو میشویم. محلههای تاریخی، خاطرات دور، چهرههای ناآشنا اما آشنازبان، همگی بخشی از پازلی هستند که در کنار کنفرانس قرهباغ، دغدغههای جدیتری درباره شناخت متقابل و نادیدهگرفتنهای متقابل را به یاد میآورد. این کتاب تلاشی است برای دیدنِ دوبارۀ همسایه، بیپرده و بیپیشداوری.
بریدهای از کتاب قرهباغ؛ باغی بزرگ
باکو، شهری که نامش با بادها گره خورده، وقتی پا به خیابانهایش میگذاری، بوی نفت و نم دریا در آغوشت میپیچد و تاریخش مثل فیلمی سیاهوسفید از مقابل چشمانت عبور میکند. اما این کتاب، فقط قصۀ دیدنیهای باکو نیست؛ اینها یادداشتهایی است از دلتنگیها، حیرتها و آن لحظههای کوتاهی که به تو میگوید سفر چیزی بیشتر از عبور است: لحظههایی که دلت میخواهد نگهشان داری، در جیب بگذاری و با خودت به خانه ببری.